جمعه، آبان ۰۲، ۱۳۹۳

"یاغیش" شاهکار جدید پیمان کیوانی خواننده محبوب اردبیلی

آلبوم فوق العاده و بسیار زیبای پبمان کیوانی به نام یاغیش به زبان ترکی منتشر شد از آهنگ های این خواننده ، در تیتراژهای شروع و پایان برنامه گئجه لر شبکه سبلان (ساوالان) اردبیل استفاده می شود  پیمان کیوانی با استفاده از زبان ترکی به صورت قافیه بندی زیبا کار خود را بسیار شنیدنی کرده است.





مشخصات:

ترانه سرایان : سعید اقبالی ، احمد حسن زاده
آهنگ و تنظیم : پامبـا
گیتار کلاسیک : پیمان کیوانی
فلوت : سـعید اقبالی



دانلود کل آلبوم در یک فایل به صورت یکجا

دانلود فایل


پخش آنلاین تک آهنگ "Yaghish" از آلبوم یاغیش پیمان کیوانی

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

جمعه، مهر ۲۵، ۱۳۹۳

نژاد فارس،آریایی و زنجانی در پژوهش معروف دکتر اشرفیان بناب و ادعاهای دنباله دار پان ایرانیسم


پیشتر بر مبنای گزارشی از سایت ایسنا و بعدها بر اساس مصاحبه تلویزیونی دکتر «اشرفیان بناب» برخی از سایت ها و بنگاه های خبری و حتی علمی بر اساس پژوهش های این پژوهشگر نتیجه گرفتند که مردمانی که هم اکنون در این سرزمین زندگی می کنند دارای ریشه مشترک ژنتیکی هستند که این ریشه به ده هزار سال پیش برمی گردد. 


اما داستان به اینجا خاتمه نمی یابد، بلکه در ادامه ی آن بر اساس پژوهش های ژنتیکی چنین مدعی می شوند که مردمان فلات ایران «آریایی» هستند.








نخست بهتر است به متن مصاحبه ی خود پژوهشگر نگاهی بیفکنیم:
 http://www.karbord.net/?content=DetailsArticle&id=70
http://www.bbc.co.uk/persian/science/2012/05/120515_l10_ashrafian_clarification.shtml


ادعا: آریاییان نخستین فلاحتگران بوده اند.
واقعیت: فلاحت نخستین بار در آسیای غربی و بین النهرین متولد شده است.

ادعا: مردمان جنوب غربی فلات ایران، همان آریاییان هستند که از ده هزار سال پیش در این سرزمین ساکن بوده اند.

پیشینه ی فلاحت: (این مطلب از تمامی دایره المعارف های معتبر زیر عنوان «Agriculture Origin» قابل پیگیری و جستجو است.

http://www.ask.com/wiki/Fertile_Crescent?qsrc=3044

http://www.ask.com/wiki/History_of_agriculture


     واقعیت: صرف مسکونی بودن جنوب غربی فلات ایران و بین النهرین و تمدن هایی نظیر عیلام و سومر، دلیل بر این نیست که آریاییان را همان سومری ها یا عیلامی ها در نظر بگیریم. گرچه بر اساس فرضیات جدید مهاجرت اقوامی که آن ها را «آریایی» می نامیم، نه از آسیای میانه که از بخش هایی از فلات ایران به جنوب غرب آن بوده است؛ این فرضیه نیاز به بررسی های بسیار دقیق تری دارد.

خود پژوهشگر معتقد به سوءاستفاده از نام «آریایی» جهت توجیه یکسانی زبان های هند و اروپایی با اهداف نژادپرستانه است. حال چگونه است که برخی بر اساس پژوهش های «دکتر اشرفیان بناب» کلیه مردمان ساکن فلات ایران را از نژاد آریایی دانسته اند، مطلبی است که در ادامه با استناد به پژوهش های چاپ شده ی خود پژوهشگر قصد داریم به آن برسیم.
لیست پژوهش های دکتر مازیار اشرفیان بناب:

 http://www.researchgate.net/profile/Maziar_Ashrafian_Bonab/publications/


 در این نوشته ما قصد بررسی یکی از مقالات مهم ایشان و توضیح مسئله را داریم:

عنوان مقاله: آیا «گسترش» شهرنشینی می تواند ساختار ژنتیکی جمعیت های انسانی را تخریب کند؟ مطالعه موردی

Is urbanization scrambling the genetic structure of human populations? A case study

این مقاله در پایگاه علمی زیر نمایه شده است:
Heredity (2007) 98, 151–156
2007 Nature Publishing Group All rights reserved 0018-067X/07
قبل از بررسی مقاله، باید یک بار دیگر خاطر نشان کنیم که تنها منبعی که مورد سوءاستفاده ی عده ای قرار گرفته است، لینکی از خبرگزاری ایسنا و هم چنین بی بی سی فارسی است و تقریبا در هیچ کدام از موارد اشاره و یا لینکی به مقالات نوشته شده ی این پژوهشگر داده نمی شود.

اگر به چکیده (Abstract) مقاله نگاهی بیندازیم مهم ترین مطلب را در آن بدین شرح می یابیم:

Despite the fact that several areas included cities of over one million inhabitants, we detected no change in genetic diversity, and only a small decrease in population structure, except in the capital city (Tehran), which was characterized by massive immigration, increased y and a large decrease in FST over time.

علیرغم این حقیقت که مناطق مختلف «مورد بررسی» شامل شهرهایی با بیش از یک میلیون ساکن هستند، هیچ گونه تغییری از نظر تنوع ژنتیکی مشاهده نمی شود و تنها کاهش اندکی در ساختار جمعیتی مورد بحث دیده می شود، به جز پایتخت (تهران) که در آن مهاجرت عظیم باعث افزایش »کروموزوم» Y و کاهش بزرگی در (فاصله ژنتیکی) در طول زمان شده است.

اندکی دقیق تر به نوشته ی بالا بنگریم: مهاجرت به تهران، عدم تغییر در تنوع ژنتیکی




 




اندکی دقت حتما برایتان آشکار می کند که هدف این نوشته به ده هزار سال پیش برنمی گردد، بلکه در توضیح تفاوت های ژنتیکی به وجود آمده پس از مهاجرت به پایتخت (تهران حدود 200 سال است که پایتخت ایران شمرده می شود) است که بنا به آمارهای ازدواج و طلاق، تهران بیشترین آمار ازدواج های بین استانی و بین فرهنگی و قومیتی را داراست و بدیهی است که این امر باعث کاهش تنوع ژنتیکی در طول زمان خواهد شد.
اساسا این مقاله در رد فرضیه ای نوشته شده است که ساختارهای ژنتیکی و جمعیتی انسان ها در طی دوره ی شهرنشینی دستخوش تخریب می شود. (Cavalli-Sforza et al., 1991)

در بحث علمی، متدهای آزمایشگاهی و یا تحلیل های آماری به کار رفته، که بحث در آن حوزه از تخصص نگارنده خارج است، قضاوت را به عهده ی متخصصین می سپاریم. توجه خوانندگان عزیز را به جدول اطلاعات نمونه گیری این پژوهشگر جلب می کنم:

چنان چه در جدول نمونه گیری مشاهده می فرمایید پژوهشگر ساکنین مناطقی هم چون تهران، قزوین، قم، همدان، مرکزی، خراسان شمالی،شیراز، اصفهان و خوزستان کد ائتنیکی «فارس» را به کار می برد، هم چنین پژوهشگر برای منطقه ی «زنجان» از کد ائتنیکی «زنجانی» استفاده کرده است.

«داده هایی که در نمونه برداری دستکاری می شوند، آیا می توانند نتیجه ای غیر از آن چیزی که دلخواهمان است، بدهند!؟ »
قضاوت در مورد نتیجه گیری ها و سوءتعبیرهای بسیار زیاد از این مقاله و این دست مقالات را به عهده خوانندگان عزیز می سپاریم."



 ی.مشیر



 استفاده از این مطلب به شرط ذکر منبع (بیرلیک یولو) بلامانع است.

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

شنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۳

اسمش را بگذارید خیانت،اما آزربایجانی برای باخت ایران لحظه شماری میکند

تیمی که فلسفه وجودی اش بر پایه نژاد برتر بناگذاری شده نمیتواند بار "ملی" را با خود یدک بکشد.تیمی که اجزای تشکیل دهنده اش از اقوام و ملتهای غیرفارس بوده ولی در فضای جامعه عمومی ومجازی با نام تیم پارسی شاسانده میشود بایستی طعم شکست مفتضحانه را در برابر میلیونها بیننده داخلی و خارجی بکشد تا در اعماق وجودی شان از رئسای دست بالایی در ارکان حکومت گرفته تا تک تک بازیکنان و بخش در خواب مانده مردم ایران این نکته حک شود که خودبرتر بینی نژادی و مصادره به نفع نژاد حاکم عاقبتی جز آبروریزی رسانه ای نخواهد داشت.

 

اجیرشده گان حکومتی و همچنین قسمت در خواب مانده جامعه ایران در بازی دوسر باخت جمهوری اسلامی برای سوء استفاده تبلیغاتی از فلسفه پاک روح ورزش،که برای اهداف سیاسی خود طرح ریزی کرده است ناخودآگاه در دام افتاده اند.
با در نظر گرفتن تمامی این موارد پس باید با کمال شجاعت گفت "باخت تیم پارسی آرزوست".

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

قاتماقاریشیق سوزلر


 "قاتماقاریشیق سوزلر" عنوان قطعه شعری است از مجموعه "کوزلو سوزلر" مرحوم استاد عاصم اردبیلی که به زبان ترکی در سال 88 سروده شده است.
صالح عاصم كفاش معروف به پرويز كه در شعر (عاصم)تخلص ميكند روز13/ديماه/1320 در محله قديمي جمعه مسجد اردبيل درخانهء پدر بزرگ فقيدش شادروان غلام عسگر عاصم كفاش –كه از خادمين دربار حسيني و شاعري دلسوخته و بي تكلف بوده -قدم به جهان هستي گذاشت.پدر مرحومش اسمعلي داراي ذوق ادبي بود ودر راستهء كفاشان بازار اردبيل به كفاشي اشتغال داشت.
صالح عاصم  تحصيلات ابتدايي را در دبيرستان سنايي واقع در كوچهءحسن آباد وتحصيلات متوسته را در دبيرستان پهلوي و صفوي به پايان رسانيد. پس از انجام خدمت وظيفه وارد تربيت معلم تبريز شد و پس از گذراندن دورهء آموزشي يكساله به زادگاه خود بازگشت تا به عنوان معلم استخدام شود ودر دبيرستانهاي اردبيل به تدريس پرداخت .وي در سال1353 به دانشسراي عالي تهران راه يافت ودر رشتهء زبان وادبيات زبان انگليسي بهاخذ مدرك ليسانس نائل گرديد. 

 


عاصم ،علاوه بر مهارت در مراثي غزلهاي اجتماعي و چار پاره هاي هجايي،منظومه هاي  شيوايي به صورت بحر طويل دارد كه از آن جمله مي توان به قطعهء سوري(جهنمده بيتن گول)وشيخ محمد(ايكينجي بهلول)اشاره كرد.
آثار چاپ شده از اين شاعر عبارتند از:
1.قانلي سحر 1373
2.يارالي دورنا1377
3.نيسگيللي گولوشلر1382
عاصم عضو انجمنهاي ادبي شعراي آل محمد(ص) وحافظ ونيز انجمن شعر وادب اردبيل بود ودر غالب مراسم ملي مذهبي فعالانه شركت مي کرد و سرودهاي خود را به سمع علاقه مندان ميرساند.
استاد عاصم به علت بیماری سرطان مدتها در بیمارستان بستری بود و عاقبت در تاریخ پانزدهم اردیبهشت سال 93 دعوت حق را لبیک گفت. 
با نقل قطعه "قاتماقاریشیق سوزلر" این متن را به پایان میرسانیم:

قاتماقاریشیق سوزلر
ای نازنین اول جه گلیب من ده ن آل منی
بیر گون ساتاندا ایسته دیگین حاله سال منی
هجران نوالی نی کیمی قیمت ده یونگولم
گوستر محبتین سورا بیر عمر چال منی
سینه مده چئوریلیبزهره ایچدیگیم سودا
از بس چکیبدی چامیخا بوش قیل و قال منی
گاه بال کیمی شیرین دی دادیم گاه زهر کیمین 
بئش دیقه امتحان ائله داد دال با دال منی
توشدوم غزل خیالینه دلداری اوخشا یام
دردین الیندن آلمادی آنجاق خیال منی
ائلدن گوزوم سوز آچدی دیلیم سوسدودینمه دی
کورلاردا حق وار یوردومدا لال منی
من بیر قوشام اسارت ،اولوم حوکمودور منه
یوخ فرقی آل جانیمیادا زندانه سال منی
سوردوم خیال آتین باغا حال آختاریب تاپام
آت هورکدوایت یوگوردو یئره چالدی حال منی
شعریم ده ایسته دیم قالا ایمن ده مال داوار
بیلمه م نه اولدو دوردو داوار ووردو مال منی
من بیر موتال چی ییت سوزو آتدیم ایت آغزینا
کئف لندی ایت قودوز کیمی قاپدی موتال منی
گیردیم آیی لا بیر چووالا چنگه لشمه گه
حیوان قالیب بودارلادی یول سوز چوال منی
گئتدیم کمال اهلینه دستانی سئوله یم
یئتیشمیش یاشیمدا بیلمدی کمال اهلی کال منی
گلدیم شعیر یغینجاسینا فیض کسب ائده م
گوردوم ائدیرله آلت جنگ و جدال منی
گئتدیم عزامحافیلینه مطلبآلماقا
مومن لر ائتدی خولی یه شمره مثال منی
گاهایسته دیم کی قاره یه آق سئوله یم ولی
بیلدیم کی آغلارائتمه یه جکلر حلال منی
ظنیم بو ایدی دوستا افندی خطابائده م
گوردوم چتین باغیشلایا تورگوت اوزال منی
بیریولدا کونلوم ایسته دی کوکدن عرب له نم
گوردوم ائلیم ده ن آیری سالار انفعال منی
وئردیم بو پیرتداشیق سوزومو تارچی سیزلایا
تار توشدو تیرتیرا داشا باسدی قاوال منی
دوستوم سوروشدو شعرده ن عاصم نه تاپموسان؟
دردا جوابیماولمادی بوغدوسئوال منی
واقتسیز خوروز کیمین منی سوزبانلادیر اودور
یئرسیز دئییل کی دانلایا اهل و عیال منی
من قافیه گزنده چاپان چاپدی یوردومو
وئردیم خارال خارال پولو تاپسین مارال منی
آنجاق مارال دا دوزمه دی فقرین فشارینا
آتدی یامان زامان دا او زیبا جمال منی
نشر ائله دیم بو سوزلری حشمت لی ائل لره
ائللردی ائتدی شاعر صاحب مدال منی
من یازدیم ائل بگندی سوزوم دوشدو دیل لره
سالدی ایاقدان هجرده ن آرتیق وصال منی
کس لر سوزونده داغ کیمی بویالاندی سوزلریم
ناکس ایاغی آلتدا خیال ائتدی نال منی
(عاصم) ائلین دینن دیلی دیر ساخلا حورمتین
نال آرزیسین بوراخ ائله بویوندا شال منی

عاصم اردبیلی 1388/11/28 


"استفاده از این مطلب به شرط ذکر منبع(بیرلیک یولو) بلامانع است"

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

سه‌شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۲

از علی دايی تا كريم انصاری فر،از "بی شرف" تا "ايران پر از ترك خره"!


بدون شك علي دايي اردبيلي پر افتخارترين و بزرگترين بازيكن تاريخ فوتبال ايران و حتي آسياست.در كنار او كريم باقري تبريزي يكي از معدود بازيكنان ايراني بود كه فراتر از بازيكنان آسيايي بازي مي كرد،شايد در عين كسب افتخارات فراوان،اين دو بازيكن به آنچه كه مستحق آن بودند نيز نرسيدند. كدام آذربايجاني مي توانست به اين بازيكنان افتخار نكند!؟
دليل اصلي شكر آب شدن روابط هواداران تراختوري با علي كريمي،حمايت تراختوري ها از علي دايي بود!.كريم باقري به عنوان تنها بازيكني كه مقابل تراختور بازي نمي كرد قابل ستايش بود.او آنقدر شجاعت داشت كه در آستانه بازي مقابل تراختور،خود را به مريضي يا مصدوميت نزند!يك كلام والسلام، مقابل تراختور،هرگز!



كار از جايي شروع شد كه تراختوريها در تهران بزرگ مورد شديدترين حملات قوميتي قرار گرفتند،اما علي دايي و كريم باقري به عنوان نماينده جامعه ترك ايران خم به ابرو نياوردند! حتي هواداران تيم پرسپوليس را نيز به سكوت دعوت نكردند! و حتي بر عليه تراختوري ها مصاحبه كردند.
بايد واقع بين بود امروزه موضع برابر تراختور، موضع برابر آذربايجان است.
به هر صورت تمامي ناسزاهايي كه در آن روز به ترك هاي ايران شد شامل حال خانواده هاي دايي و باقري نيز شد.ورق برگشت!
دايي در مصاحبه اي گفت: اينجا ايران است،كسي منكر آن نشد اما منظور ايشان نيز كاملاً مشخص نبود ،شايد معني اين حرف اين بود كه چون اينجا ايران است پس مي توان به مليون ها ترك ناسزا گفت!
باقري ديگر آن اسطوره تراختوري ها نبود، او در سن پيري عشق جواني به سر زد و رسوا شد، براي از ما بهتران ، مقابل ما قرار گرفت.نه مقابل تراختور ِ تراختوريها،مقابل هويت و فرهنگ و زبان ما!
بدين ترتيب،اسطوره هايي كه روزي روزگاري سند ورزشي آذربايجان محسوب مي شدند در منطقه به مثال پشت كردن و عنصر نفرت تبديل شدند.
آنها قبل از آن كه آقاي گل جهان و برنده توپ نقره اي باشند يك ايراني و صد البته آذربايجاني بودند،آنقدر براي فوتبال اين ممكلت افتخار كسب كردند كه همزبانهايشان شايسته چنين القاب زشتي نباشند! اما حتي خود آنها نيز واكنشي به اين موضوع نشان ندادند.
به هر صورت پول تغييرات اجتناب ناپذيري در شخصيت انسان ايجاد مي كند.
پروردگارا! مرا با ثروت، دشمن شرافت و ضد ارزشهاي هزاران ساله خود قرار مده.

 

روزگار سپري شد و به بازي هفته قبل تراختور- فولاد رسيديم.داور بازي، اشتباهات فاحشي مرتكب شد،بازيكن حريف خوشحالي ناعرفي انجام داد به قول كارشناس برنامه فوتبال استاني،كبريت،بنزين و جرقه به خودي خود كاملاً بي خطر هستند اما اگر همزمان تركيب شوند انفجاري عظيم رخ مي دهد.در مقابل، تنها واژه اي كه از زبان مردم فهيم آذربايجان خارج شدن،واژه " بي شرف " بود.
اگر بازيكن حريف مصداق جرقه نمي شد حتي آن واكنش هم در كار نمي بود،هواداران تراختور با توجه به ذهنيت چند ساله و بازي افتتاحيه ليگ و محرز شدن فساد در داوري روي اشتباهات محرز حق وئردي واكنش نشان دادند،اما سؤال اينجاست در آن بازي مگر به غير از دايو كننده و پريرا و داور مسابقه به احدالناسي توهين شد؟ و توهين مگر چيزي فراتر از "بي شرف" بود؟ مگر قبل از حركت آنها،كسي به آنها توهيني كرد؟
خداي ناكرده ما در آن بازي به جامعه عرب ايران توهين كرديم!؟
يا به مردم عزيز و فهيم و هميشه محروم خوزستان حمله كرديم؟
بدون شك فرهنگ و شعور مردم آذربايجان زبان زد عام و خاص است و مردم بخوبي مسائل را تجزيه و تحليل مي كنند، اگر گنه کرده باشد در بلخ آهنگری - به شوشتر نمي زنند گردن مسگری.
موضع هواداران تراختور كاملاً مشخص بود،اعتراض آنها به اوضاع داوري فوتبال است.
در اين جريان كسي كه محكوم شد تراختور و هواداران تراختور بود، كاملاً غير قانوني دو امتياز را داور و يك امتياز را كميته انظباطي از ما دزديدند.اما وقتي اعتراض كرديم آقاي كفاشيان اعلام مي كنند كه چون در اينجا آزادي از حد متعارف تجاوز كرده چنين اتفاقاتي رخ مي دهد!
شايد حق با ايشان است اگر آزادي از حد تجاوز نمي كرد كه روز روشن داور يك تيم بي گناه را سر نمي بريد!
ببينيد چقدر آزاديم كه در استاديوم ها به همديگر ناسزاي قوميتي مي دهيم! و از آن لذت مي بريم.
كسي هم كاري به كار ما ندارد.
بازي هفته بعدي تراختور با ديگر تيم اهوازي،اين بار در خوزستان بود.
فولادي ها از اينكه نتوانستند با كمك داور هم تراختور را ببرند ناراحت بودند!
آنها همه نوع انگي به سرمربي ما زدند تا هواداران را مقابل سرمربي تيمشان قرار دهند اما موفق نشدند.
از اينكه 50 هزار هوادار به استاديوم آمده بود ناراحت بودند! مخصوصاً اينكه بليط هم مجاني نبود!
بازيكن آنها محروم شد و بازي را به استقلال باختند به هر صورت زور استقلال در خارج از زمين سبز بيشتر از فولاد است،آنها ديگر تراختور نيستند كه سرشان را ببري، مقابل آنها بايد دو دستي سر خود را بگيري!
ابن قاسم و سعداوي شروع به جنجال و ايجاد حاشيه كردند،آنها مردم خوزستان را بر عليه مردم شمال غرب كشور تحريك كردند،بليط بازي را رايگان اعلام كردند،دست به هرگونه كار كثيف غير فوتبالي زدند،تنها ناراحتيشان حضور 50 هزار هوادار در بازي قبلي بود!
بازي استقلال خوزستان و تراختورسازي آذربايجان شروع شد.نه داور پنالتي بادآورده براي تراختور گرفت و نه بازيكني از تراختور آبستن شد!
حتي خطاهاي 50-50 نيز به نفع ميزبان گرفته شد.
اينجا در كمال آرامش فحشهاي ركيك ناموسي سر داده شد،اما اينها شامل حال كسر امتياز نمي شود! آنها فقط روي "بي شرف" حساس هستند!
"ايران پر از ترك خره"،شعاري بود كه بوضوح از رسانه ملي شنيده مي شد،بدون اينكه در آذربايجان كوچترين توهيني به مردم عرب كشور شده باشد،اين شعار و شعارهاي ركيك تر كه از بازگو كردن آن معذوريم. اما هرگز نه محروميتي در كار بوده و نه كسر امتيازي!
ببينيد آذربايجان اگرچه برزيل نيست اما مردمش آنقدر شعور دارند كه بدانند كي و چه زماني و از چه كساني چه چيزي مي خواهند!
مردم جنوب كشور هم آنقدر خونگرم و مهمان نواز هستند كه حسابشان با آن عده سوا باشد. چنين شعارهايي كه الحق و الانصاف برازنده همان كساني ست كه بازيچه يك مشت ابله و تفرقه انداز شده اند.
شايد خواست خدا بود كه هر 4 گل اين ديدار توسط ترك ها به ثمر برسد!

 

در قبال اين حركت زشت، كريم انصاري فر اردبيلي حتاكان به ناموس و هويت ترك ها را به سكوت فراخواند! كاري كه سالهاي سال نه از دست علي دايي بر آمد و نه از عهده كريم باقري!
بايد ديد در قبال توهين به يك ملت چند امتياز از استقلال اهواز كسر خواهد شد!
اصلاً بايد ديد اين كسر امتياز چه فرهنگ سازي در استاديوم ها كرده است!
بايد ديد در بازي استقلال اهواز و تراختور، سرپرست و مربي تيم فولاد چه كاره است كه در هر سوراخي سرك مي كشد؟
آقاي ابن آدم سرش را به هر سوراخي فرو نمي برد، يادتان باشد در دهانه هر سوراخي يك افعي انتظار كش است.

نویسنده : مهدی ایاز

*استفاده از این مطلب به شرط ذکر منبع(بیرلیک یولو) بلامانع است.

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::