جمعه، دی ۰۲، ۱۳۹۰

دیگر هرگزصدای اذان ازمناره هایش بلند نخواهد شد


در بامداد 26 فوریه سال 1992داشناکهای ارمنی با مشارکت مستقیم لشکر 336 شوروی سابق که در آن برهه در شهر خان کندی قره باغ کوهستانی مستقر بودند به شهر خوجالی که حدود 7 هزار نفر آذربایجانی در آن سکونت داشتند حمله کردند. قلدرهای سرکش ارمنی با کمک هواداران خارجی خود در همین شب شهر خوجالی را به خاک و خون کشیدند و آنرا با خاک یکسان کردند. با پشتیبانی بخش وسیعی از وسایط سنگین نظامی متعلق به لشکر 336، شهر کاملا نابود شده و به آتش کشیده شد و اهالی غیر نظامی و غیر مسلح هدف قتل عام وحشیانه واقع شدند. کودکان، زنان، افراد سالمند و بیمار با سفاکی غیر قابل تصوری به قتل رسیدند. ارمنی ها در آخرین سالهای قرن بیستم جنایت تاریخی دیگری- نسل کشی خوجالی- را پدید آوردند. در این قتل عام و نسل کشی 613 نفر از اهالی بی دفاع شهر خوجالی کشته شدند که از این تعداد 106 نفر زن، 83 نفر کودک و خردسال و 70 نفر نیز پیر و کهنسال بودند. در نتیجه این فاجعه بیش از هزار نفر از اهالی غیر نظامی با اثابت گلوله مستقیم با درجات مختلف بدنی معلول شدند که 76 نفر از معلولین را پسران و دختران نابالغ تشکیل می دادند. در این فاجعه 1275 نفر به اسارت در آمدند و 150 نفر هم مفقود شدند. اعضای 8 خانوار به طور کامل قتل عام شدند که 25 کودک پدر و مادر و 130 کودک هم یکی از والدین خود را از دست دادند.
اعمال ارامنه و هواداران خارجی شان در ارتکاب به فجایع قره باغ و خوجالی نمونه آشکار از نقض وقیحانه حقوق بشر و بی اعتنایی بی شرمانه به قوانین حقوق بین المللی به شمار می آید. برای تصور ابعاد این فاجعه انسانی و مظلومیت مسلمانان آذربایجانی کافی است مقایسه ای بین تعداد آوارگان کل جهان با آوارگان آذربایجانی داشته باشیم : از شش میلیارد جمعیت کره زمین 25 میلیون آواره هستند در حالیکه از 8 میلیون نفر جمعیت آذربایجان 1 میلیون آواره می باشند. جای بسی تعجب است که تا کنون دولتهای متمدن جهان رویکرد صحیحی نسبت به این فاجعه اتخاذ نکرده اند و آنرا به عنوان نسل کشی به رسمیت نشناخته اند، در حالیکه بعضی از دولتها با باور به هذیانات تحریفکارانه و غیر مستدل ارمنیان درباره نسل کشی علیه امت مظلوم ارمنی! ! توسط تورکها در اوایل قرن بیستم مصوباتی را در این خصوص به تصویب رسانده اند ولی نسبت به فاجعه نسل کشی خوجالی که نتیجه مستقیم وحشیگریهای ارامنه در پایان قرن بیستم است هیچ عکس العملی نشان نداده اند.





















 

آلکسی ولاسف، دانشیار دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی مسکو و عضو شورای کارشناسان ترند در کنفرانسی در مسکو گفت: تجربه تاریخ در اواخر قرن 20 با عناوین جدیدی از خاطره پدران، مادران، کودکان، خواهران و برادران کشته شده حک شده است.
وی افزود: «خوجالی- نقطه عطف غم انگیز نه تنها مردم آذربایجان، بلکه همه کسانی است که از صمیم قلب آرزو می کند تا حوادث مشابه دیگر هرگز منبعد تکرار نشود».
به گفته او، یاد 613 تن از قربانیان غیر نظامی- نه تنها یک سطر کتاب درسی تاریخ نوین بوده، بلکه زخم التیام ناپذیر در قلب معاصران آن است.
وی اظهار داشت: «با ادای احترام به یاد قربانیان، ما قبل از هر چیزی باید در یک مسیر فکر و اقدام کنیم- جلوگیری از تکرار حوادث مشابه در هیچ نقطه ای از قفقاز جنوبی، قلمرو اتحاد شوروی سابق و منطقه اروآسیا. و من از مأموریت نجیب برنامه اطلاع رسانی و تبلیغاتی بین المللی «عدالت برای خوجالی» که از طرف نمایندگی بنیاد «حیدر علی اف» در روسیه و شخص خانم لیلا علی اوا، رئیس نمایندگی تجلیل می نمایم».
ولاسف یادآور شد، هدف از تشکیل برنامه- ابلاغ واقعیت خوجالی به جهانیان- برای هر کسی که احساس همدردی برای قربانیان داشته، کاملاً آشنا است.










 
خوجالی شهری کوچک بود در آذربایجان .
بود چون دیگر نیست .
این شهر در فوریه 1992 به اشغال ارمنستان در آمد .
خاکش لگد مال پوتین های ارمنی ها شد و اهالیش قتل عام شدند .
خوجالی ازطریق یک دالان به آذربایجان متصل بود . ارامنه ازیک سو وارد شهر شدند و ازسوی دیگردر اطراف تنها راه عبوری ( دلان ) متصل به آذربایجان کمین زدند و اهالی بی سلاح را که به عمرشان جنگ ندیده بودند و اسلحه را نمی شناختند ، به رگبار بستند .
آنها را هم که گرفتند ،  سلاخی کردند . 
جلوی خانواده سر فرزندانشان و برادرانشان را بریدند و باسر بریده  فوتبال بازی کردند .
همین ارامنه مظلوم نما و به ظاهر دوستدار ایران که نمیخواهند سر به تن ایرانیان و آذربایجانیان مسلمان باشد.
 طبق امار صلیب سرخ 63 کودک ، 106 زن ، و 76 پیرمرد کشته شدند .

ایران و روسیه همسایگان بزرگ جنوبی و شمالی هم در کلام ارامنه را محکوم کردند و در عمل مسلحش نمودند  تا آذری ها را قتل عام کنند .
خوجالی دیگر وجود ندارد .
خاکش اشغال شده و مردمش قتل عام .
دیگر هرگزصدای اذان ازمناره هایش بلند نخواهد شد .

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

چهارشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۰

تصاویری دیدنی از طبیعت و جاذبه های زیبای اردبیل

تصاویری بسیار دیدنی و زیبا از طبیعت شگفت آورمناطق مختلف استان اردبیل که چشم هر بیننده ای را مجذوب خود میکنند.برای مشاهده تصاویر در اندازه واقعی بر روی تصاویر کلیک کنید.


















Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

چرا ملت قهرمان آذربايجان مورد تمسخر قرار ميگيرند؟

تاکنون به این  فكر كرديد چرا به ما ترك ها توهين ميكنند؟
چرا ميگویند؟دليلش چيست؟شايد بعضي ها ميدانند وشايد هم بعضي ها نمي دانند؟
من با يه توضيح كوچک علتش را براي شما عزيزان عرض ميكنم
سر گذشتي دارد به دوره مشروطه كه شاه ايران محمد علي شاه بود كه اجازه داده بود انگلستان و روس در امور داخلي ايران دخالت كنن و پس از اين كه قرار داد1907م. امضا شد سفيران روس و انگليس رسما" دولت ايران را از آن قرارداد باخبر كردند به محض اطلاع مردم و نمايندگان مجلس به اتفاق آرا قرارداد را رد كردند و مجلس دريافت وام از دولت هاي خارجي را رد كردند و بانك ملي را تاسيس كردند اين اقدام انقلابي براي دولت هاي خارجي زنگ خطر بود. به همين دليل براي سركوب مجلس به دستور محمد علي شاه در تاريخ تيرماه 1287ش. به دست لياخوف روسي ساختمان مجلس به توپ بسته شد. و بعد از  بسته شدن مجلس به توپ عده اي از بزرگان و مشروطه خواهان دستگير و اعدام شدند مانند آيت الله سيد محمدطباطبايي و سيد عبدالله بهبهاني توسط قزاق ها دستگير و شكنجه شدن و تبعيد شدند و به دستور شاه ميرزا جهانگيرخان صوراسرافيل، ملك المتكلمين و سيد جمال الدين واعظ اعدام شدن. و روس از دو طرف وارد ايران شد. 1 از طرف تهران2 از طرف آذربايجان.
از طرف تهران كه وارد شد مردم تهران فقط يك هفته جلو ارتش روس مقاومت كردند بعد از يك هفته مردم تهران شدن غلام وكنيز روس ها خانه هاي خود رابه روس هادادند ولي از طرف ديگر كه طرف دوم قضيه مي شود كه ارتش روس توان ورود به خاك آذربايجان را پيدا نكرد ملت شجاع .غيور. قهرمان و وطن پرست آذربايجان مقابل رژيم روس مقاومت كردند. ارتش روس به مدت 9 ماه آذربايجان را در قرنطينه نگه داشتن.يك از طرف مرز هاي شمالي و دوم از طرف مناطق شرقي از قبيل شهر هاي ابهر .تاكستان و خرمدره. به قرنطينه انداخته بود. ملت قهرمان آذربايجان مقابل روس ها مقاومت كردند و اجازه نداند به ناموس و خاك خود دست پيدا كنند كه رهبري گروه آزادي خواه به دست دو سردار شجاع ستارخان و باقر خان هدايت ميشد .ارتش روس حدود 9 ماه اجازه ورود و خروج هيچ گونه آذوقه را ندادند و مردم غيور آذربايجان بدون آذوقه مقابل ارتش روس مقاومت كردند يك سردار روس كه خيلي كنجكاو بود كه بداند چطور مردم آذربايجان بدون آذوقه مقاومت ميكند .مردم به خوردن سبزي جات و برگ  درخت مو روي آوردند در حالي كه آذوقه تمام شده بود ولي اجازه تجاوز به خاك و ناموس خود را به دشمن ندادند و بعد از تمام شدن جنگ كه كل ايران به دست ستار خان و باقرخان و كمك مردم شهرهاي ديگه كه هيچ مردم فارس زبان در آن دخالت نداشت ارتش روس را از ايران بيرون كردند و يك سردار روسي چنين شعاري داد "زنده با مردم آذربايجان كه 9ماه در مقابل ارتش روس مقاومت كردند رو به غذاي حيوانات آوردند ولي اجازه ندادند دست ارتش روس به ناموس و خاك پاكشان برسد زنده باد همچين مردماني كه از خون خود به خاطر خاكشان گذشتن "و به خاطر همين عمل شجاعانه به ما  ترك  ها توهين كردن ولي گفته هاي آنها هيچ تاثيري ندارد.
ما همون ترك هستيم كه با لشكر عاشورا از آذربايجان رفتيم خرمشهر رو آزاد كرديم به جاي ممنون بودن مسخره كردن ؟ياشاسين آذربايجان
ياشاسين ستارخان و باقرخان*. ياشاسين شهريار*. ياشاسين بابك خرم دين* . زنده قالار يادلاردا جنگيده لشكر عاشورانين شهيد اولان تورك اوغيلاري* ياشاسين آنا و آتا ديليم تورك* ياشاسين آذربايجان.*و ياشاسين او آتا و آنا لاري كه اوشاخلارينا تورك اورگديلر*. ياشاسين اردبیل.*

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

دوشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۹۰

موزیک ویدئو Dudu از تارکان

 موزیک ویدئو Dudu  از تارکان



زندگي نامه تاركان خواننده سرشناس تركيه






 تارکان


براي کسي که تارکان را مي شناسد نيازي به معرفي اين خواننده مشهور نيست به همين دليل اين مقاله شامل مطالب جالبي درباره اين ستاره پاپ است
تارکان يکي از بزرگترين ستاره هاي پاپ ترکيه و دنياست که سبک منحصر به فرد او در موسيقي که تلفيقي از موسيقي شرقي و غربي است تا کنون توسط خوانندگان ديگر ارائه نشده بود
موفقيت تارکان از سال 1994 اغاز شد يعني زماني که در اجراي هاي زنده تلوزيوني و راديويي ظاهرمي شد
تارکان در سال1972 در المان در خانواده اي از مهاجران ترکيه اي به دنيا امد و تا سن 16 سالگي در انجا زندگي مي کرد
در سال 1986 او براي تحصيل در زمينه موسيقي به ترکيه برگشت و در حين تحصيل برنامه هايي را در کلوپ هاي شبانه استابول اجرا مي کرد او تحصيلاتش را در هنرستان کارامورل ادامه داد تا اين که تحت نظر مربيان ترکيه اي درزمينه موسيقي کلاسيک مهارت پيدا کرد
و اين محمد سوغتاوغلو بود که از او با ارائه اولين البومش يعني دوباره بدون تو يک ستاره پاپ ساخت که در سال 1992 هفتصد هزار کپي از ان را فروخت
دومين البوم تارکان به نام شگفت انگيز فروشي در حدود دو ميليون نسخه در ترکيه و هفتصد هزار نسخه در کل اروپا داشت تاکان بعد از وقفه سه ساله با البوم بدون تو مي ميرم بازگشتي پر فروغ داشت که باعث شد کنسرت هاي او در شهر هاي پاريس و لندن با استقبال بي نظير مردم روبرو شود
و اين البوم او مقام سومي فروش در فرانسه را به دست اوردن و به عنوان پر فروش ترين البوم المان شناخته شد
و چهارمين اثر او گلچيني از بهترين اهنگ هاي او بود که با استقبال بي نظيري روبرو شد و پنجمين البوم او نيز در سال 2001 به بازار امد
و آلبومي تحت عنوان طوطي يکي از مطرح ترين البوم هاي سال ترکيه بود

مشخصات و علاقه مندي هاي تارکان
نام: تارکان توت اوغلو
روز تولد:17 اکتبر 1972
محل تولد:المان
قد:174
وزن:70kg
گروه خونيA+:
محل زندگي: نيويورک. منهتن. استامبول
سرگرمي ها:ادبيات .موسيقي.ورزش .نقاشي
موسيقي مورد علاقه:Prince, James Brown, Stevie Wonder, Madonna
نام مادر:nese
نام پدر :علي
نام برادران:ادهان. هاکان
نام خواهران:نري .گلاي.هندان
محل تحصيل:دبيرستان کارامورشل در ترکيه
هنر مورد علاقه: نقاشي
خواننده ها ي محبوب ترکيه اي:Sezen Aksu, Asya
اعتقادات خرافي: او هيچ وقت از زير يک نردبان رد نمي شود
لغن مورد علاقه:Stupid(خنگ)
شهر هاي مورد علاقه:نيويورک .لندن اتلانتا
تفريح مورد علاقه:پياده روي در نصف شب


موزیک ویدئو بسیار زیبا به نام Dudu از Tarkan 



Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

یکشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۰

زمستان در فرهنگ فولکلور مردم آذربایجان

به بهانه ی چیله بایرامی (عید شب یلدا)


فصل زمستان در فرهنگ فولکلوریک مردم ترک جایگاه و رتبه بسیار رفیعی دارد و مردم ترک آذربایجان در طول تاریخ موجودیت خود همواره با این فصل در تکاپو بوده و همیشه تاریخ با آن ارتباط فرهنگی تنگاتنگی بر قرار نموده اند، بطوریکه هیچ یک از فصول دیگر از نظر فرهنگی به اندازه و ظرف این فصل مورد توجه و عنایت آذربایجانی جماعت نبوده و در رابطه با هیچیک از فصول دیگر، داستانسرایی، افسانه گویی و اسطوره سازی به اندازه این فصل موجود نیست. این فصل در فرهنگ و باور عمومی مردم منطقه به دوره های مختلفی تقسیم شده و هر دوره متناسب با خصوصیات روزهای آن، با نامها و عناوین مختلف و خاصی شناخته شده اند، که با "چیله گئجه سی" یا شب چیله آغاز و با "چرشنبه بایرامی" یا همان چهار شنبه سوری که عید واقعی مردم ترک آزربایجان است، به پایان میرسد






الف) چیله گئجه سی

" چیله گئجه سی"، آخرین شب از ماه آذر و فصل پاییز و طولانیترین شب سال است، و فردای آن شروع اولین روز زمستان و اولین دوره تقسیم آن با عنوان " بویوک چیله " با عمر چهل روزه می باشد.از گذشته های دور مردم ترک آذربایجان در این شب بدور کرسی های وسط اتاق که در حکم بخاری و سیستم گرمایشی آنروز بوده، می نشستند و تا پاسی از شب، ضمن گوش سپردن به داستانها و قصه های مختلف و بیشتر حماسی از زبان پدر بزرگها و مادر بزرگها، به مصرف تنقلاتی از قبیل نخود و کشمش، قورقا (گندم برشته)، مغز گردو و سبزه و نیز هندوانه به عنوان متعادل کننده مشغول می شدند .





تنقلات مصرفی در این شب، بیشتر گرم مزاج بوده و باعث افزایش میزان کالری و انرژی بدن و دوام مردم در برابر سرمای جانسوز زمستان آن زمان آذربایجان میشده است، که البته امروزه و با پیشرفت ابزار زندگی و افزایش رفاه عمومی، به دور کرسی نشستنها و گوش به داستانها و افسانه های قدیمی سپردن، جای خود را به شب نشینی های فامیلی و تماشای برنامه های تلویزیونی، و بازیها و سرگرمیهای خانگی، در کنار گرمای مطبوع شومینه ها و بخاریهای گاز سوز سپرده است، و دیگر از " کرسی " و " کرسی یورقانی" و "اجاق" و "زغال" و "زغال گردان" و افسانه های "تپه گوز" و "امیر ارسلان رومی" و "قمر وزیر" و "شمس وزیر" و داستان قهرمانی های "کور اوغلی" خبری نیست .












ب) بویوک چیله (چیله بزرگ)

از اولین روز شروع اولین ماه فصل زمستان، "بویوک چیله" آغاز و تا دهم بهمن ماه به مدت چهل روز ادامه پیدا میکند .




پ) کیچیک چیله (چیله کوچک)
از شروع یازدهم بهمن ماه "کیچیک چیله" آغاز، و به مدت بیست روز و تا پایان بهمن ماه ادامه پیدا میکند .


این محدوده زمانی که از نظر شدت سرما و برودت هوا، بسیار طاقت فرسا است، به عنوان سخت ترین روزهای زمستان معروف بوده و از روزهای سرد و سوزناک آن با عناوینی همچون "زمهریر" یاد می شود .

با پایان "کیچیک چیله"، روزهای سخت زمستان هم تا حدودی به پایان رسیده و با آغاز اسفند ماه، برودت هوا رفته رفته کمتر می شود. چنانچه مردم آزربایجان مثل کرده اند که :

 چیله چیخدی، قیش چیخدی! ( یعنی اینکه چله تمام شد ، زمستان تمام شد.)



ج)" خضر " یا " چار چار

چهار روز آخر "بویوک چیله" و چهار روز اول "کیچیک چیله" ، یعنی فاصله زمانی هفتم تا چهاردهم بهمن ماه به مدت هشت روز را "خضر" گویند .
مردم آذربایجان در اولین شب جمعه این هشت روز، آیینی دارند با عنوان "خضر نبی"، که توسط بانوان خانواده ها به جای آورده می شود .


در این آیین، اغلب خانواده ها "قووت" ( که نوعی ماده غذایی است متشکل از مخلوط آرد نخود چی و آرد قورقا یا گندم برشته و آرد عدس بوداده، همراه با دوشاب ) تهیه کرده و آنرا در سینی ها و مجمع های بزرگ ریخته و سطح آنرا صاف می کنند، و بعد آنرا در گوشه ای قرار میدهند، و اعتقادشان بر این است که در شب مذکور، حضرت "خضر" به خانواده ها سر کشی کرده، و "قووت" را متبرک میکند. ( با گذاشتن رد قمچی یا تازیانه بر روی قووت) .

بنا بر این افسانه ، مردم آذربایجان ، روز اول اسفند ماه را روز نفس کشیدن زمین و گرم شدن آن دانسته و اصطلاحا" میگویند که   :   یئره نفس گلیب . ( زمین نفس میکشد.)




ح)" قاری کوله گی

با آغاز اسفند ماه و گرم شدن تدریجی زمین ، باور عمومی بر این بوده است که دیگر زمستان رو به اتمام نهاده و اثری از برف و کولاک دیده نخواهد شد . ولی همینکه هفتم اسفند ماه از راه رسیده، کولاکی سهمگینتر از کولاک های دیگر منطقه را فرا گرفته ومردم آذربایجان را غافلگیر و شگفت زده کرده است.

خ)" وعده یئلی

وعده یئلی که به معنی باد موسمی است ، عبارت از باد گرمی است که در روز دوازدهم اسفند ماه شروع به وزیدن کرده و برف و یخ های زمین را آب میکند .

وزش این باد در شهر های دیگر آذربایجان متناسب با موقعیت جغرافیایی آن شهر بوده ، و حتی ممکن است وزش محسوسی در برخی از شهر های دیگر نداشته باشد، ولی همیشه سال در اردبیل، این باد روز دوازدهم اسفند ماه از راه رسیده و یخهای چسبیده به زمین شهر را آب می کند


ه)" چرشنبه بایرامی
چرشنبه بایرامی یا چهار شنبه سوری، عید اصیل و واقعی مردم ترک آذربایجان بوده و از جایگاهی خاص در باور عمومی مردم برخوردار است .
با سپری شدن روزهای سرد زمستان و نزدیک شدن سال نو، مردم ترک آزربایجان با تحرک و جنب و جوش ویژه ای، شور و شعف خود را به نمایش گذاشته و با مراسمهای خاصی مثل کاشتن سبزه از تخم گندم و عدس، گرد گیری فرشها و گوشه های گرد گرفته خانه، حلاجی کردن و شستن پشم رختخواب ها و ناز بالش ها، و کارهایی از این قبیل، به استقبال و پیشواز سال نو و باهار منتظر می روند .





از عادت های دیگر مرسوم در بین اهالی ترک در این روزها، "تکم چی" و "تکم" گردانی است، که یکی از قدیمیترین و ریشه دارترین مراسمات است، و طی آن فردی با "تکم" گردانی در بین مردم و اهالی و با سرودن شعرهایی مخصوص، نزدیک شدن سال نو را نوید داده و از مردم مژدگانی در یافت می دارد .
در چنین روزهایی، اهالی ترک آذربایجان به دختران و خواهران شوهر کرده خود هدیه ای به نام "بایراملیق" یا عیدی که ممکن است لباس یا پارچه ای نفیس و یا پول نقد باشد، همراه با بسته ای از انواع تنقلات و شیرینی پیشکش کرده، و ضمن بازدید و تحویل هدایا به ایشان، فرا رسیدن "چرشنبه بایرامی" و سال نو را تبریک می گویند .
در شب چهار شنبه سوری، و با غروب آفتاب، مردم آذربایجان با بر افراشتن آتش در حیاط خانه های خود، و پریدن از روی آن، به جشن و شادی می پردازند و دختران دم بخت با سرودن اشعاری مانند :


آتیل باتیل چرشنبه


بختیم آچیل چرشنبه




از روی آتش برافراشته پریده، و آرزوی خوشبختی و کامیابی میکنند .

در این شب، کد بانوی خانه با پختن غذای مخصوص این شب که عموما" ماهی دودی با پلو ، به همراه یک خورشت آزاد دیگر است، سفره این شب مخصوص را پهن و اعضای دیگر را به سرو غذا دعوت میکنند .


آنچه در این شب خاص قابل توجه است عبارتند از :

- هیچ کس دعوت دوستان و آشنایان را قبول نکرده و به مهمانی خانه کسی نمی رود و حد الامکان سعی میکند که در خانه خود یا خانه اجدادی خود باشد و اگر در خارج از شهر محل سکونت خود بود، سعی میکند به هر طریق ممکن خود را به شهر و ولایت خود برساند .
ماهی دودی با پلو، یک پای ثابت غذای موجود در سر سفره این شب اهالی است.کد بانوی خانه به تعداد اعضای خانوار، تخم مرغ رنگ می کند و با برشته کردن دانه های گندم، نوعی آجیل گرم بنام " قورقا " درست کرده و آنها را در پیاله های چینی می ریزد، و به همراه آجیل های دیگری مثل مغز پسته و گردو و نخود چی کشمش و بادام و تخم کدو، در سر سفره این شب قرار میدهد .

علاوه بر تنقلات ذکر شده، در سفره این شب، عناصر دیگری همچون شمع روشن، شاخه ی سبزی موسوم به "همیشه جوان"، نمک، آب، نان، شاخه نبات و یک جلد قران مجید نیز دیده میشود .

در این شب باور بر این است که اگر کسی نیتی برای انجام در سال آتی داشته باشد، میتواند برآورده شدن یا نشدن نیت خود را با گوش دادن به اولین کلام خارج شده از دهان فردی خاص، تخمین بزند. لذا اهالی برای اینکه نیت کسی نا میمون در نیاید، سعی میکنند از به کار بردن کلام بی معنی و رکیک خودداری، و حتی الامکان از کلمات و جمله های متین و با معنا استفاده کنند.
در برخی از مناطق، نوجوانان با حضور در پشت بام خانه همسایه ها و آویزان کردن "شال" یا "قورشاق" خود از باجه به داخل خانه، طلب انعام و عیدی میکنند و کد بانوی خانه نیز به "قورشاق" آویزان شده، تخم مرغ رنگین و مقداری تنقلات ریخته و ارسال میدارد. این رسم به "قورشاق سال لاماخ" و در برخی مناطق به "شال سال لاماخ" معروف است .
جوانان در این شب و فردای آن، مبادرت به انجام نوعی بازی موسوم به "یومورتا چاقیشدیرما" یا تخم مرغ بازی میکنند که طی آن هر دو طرف بازی تخم مرغ های خود را با فنی خاص، به هم می نوازند و هر کسی که سر و ته تخم مرغش بشکند، بازنده بازی و تخم مرغ است.












علاوه بر موارد مذکور، در برخی از روستاهای آذربایجان و در صبح فردای چهار شنبه سوری، دختران دم بخت کوزه های آب به دوش کشیده و به سمت چشمه سارها حرکت میکنند، و ضمن شستشوی دست و صورت خود و نوشیدن از آب چشمه، کوزه های خود را هم پر کرده و به خانه برمی گردند، و اعتقاد دارند که خوردن آب چشمه در این روز خاص باعث بر آورده شدن آرزوهای آنها می شود









Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::