جمعه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۱

سانسور مجازی همگام با سیاستهای سرکوبگرایانه فرهنگی جمهوری اسلامی

 چند روزی است که در شوک خبر حذف صفحه عباس لسانی نویسنده و فعال سیاسی آذربایجانی از ویکی پدیا هستیم.قابل باور نیست که یک مدیای بین المللی که مورد استفاده اکثر وب دوستان است این چنین و تا این حد اسیر رفتارهای فاشیستی و گروهی شده است.

 حق داشتن هویت برای هر انسان یکی از حقوق ذاتی او می باشد. بشر امروزی در قرن 21 به این نتیجه رسیده است که این حق را به رسمیت بشناسد و در همین راستا یونسکو(نهاد فرهنگی ملل متحد) اقداماتی را در جهت احیاء فرهنگ و زبان مردم دنیا انجام داده است. اگر ما هویت و مدنیت یک جامعه را قطاری فرض کنیم لوکوموتیو این قطار زبان آن مردم و اولین واگن این قطار اسطوره های آن ملت است معماری و مذهب و آداب و سنن دیگر مولفه هایی هستند که یک ملت بر اساس آنها عینیت می یابد. اما در ایران امروز علیرغم عضویت در سازمان ملل متحد و امضای تعهدات بین المللی مبنی بر عدم تعرض به حق داشتن هویت که جزو حقوق اولیه هر انسانی است اتفاقاتی می افتد که انسان را به یاد قرون وسطی و دادگاه های کلیسا می اندازد که در آنها انسان ها مورد تفتیش عقاید قرار می گرفتند و انسان ها باید به گونه ای بودند که کشیش ها می خواستند و اگر به غیر این بودند باید به گناه هایشان اعتراف می نمودند و تطهیر می شدند. در آذربایجان فردی به نام عباس لسانی صرف تحریر دفاعیه اش به زبان ترکی(به گفته خود قاضی) به یک سال زندان و یک سال تبعید محکوم می شود. مگر عباس لسانی چه کرده است؟ آیا دوست داشتن فرهنگ و هویت آبا و اجدادی جرم سنگینی است که لسانی ها باید هزینه اش را بپردازند؟


 

عباس لسانی کسی که سالهای زیادی از عمرش را به جای بودن در کنار خانواده و فرزندانش در حبس و اعتصاب غذاهای مکرر بود حال وضعیت رسانه ای و مدیاهای فارسی زبان در اینرتنت به گونه ای شده که به خاطر عقده های شخصی و افکار نژادپرستانه ای که کماکان در خون این مردمان است صفحه او را به خاطر عدم سرشناسی در ویکی پدیا حذف میکنند!

 

همگام با جمهوری اسلامی قدم بر میدارند ، حکم های ضد انسانی و ضد حقوق بشری این رژیم را تائید میکنند،جو خفقان و سانسور را در فضای رسانه ای کشور پیاده سازی کرده اند،گزارش مجالس و کمیته های بین المللی و حتی پارلمان های اروپایی در زمینه نقض حقوق بشر و حقوق اقوام را بی اساس میدانند و هماهنگ با مواضع جمهوری اسلامی این مراجع را ضد ایرانی مینامند!!!!
تمام فرهنگ ها و زبانها و متکلمینش را قصد دارند یکپارچه کنند و چیزی جز فرهنگ ایرانی(فارسی)وجود خارجی نداشته باشد.هر فردی که سخن از فرهنگ آباء و اجدادی اش به میان آورد به یقین مزدور و ضد ایرانی شناخته خواهد شد. اگر فارس و فارس زبان و فرهنگ فارسی داشت ایرانی اصیل خواهد بود چون به قول خودشان فرهنگ و زبان ملی تمام ایرانی هاست !!
 آیا از خود پرسیده ایم که زمانی که صحبت از فرهنگ ایرانی می شود این فرهنگ با فرهنگ فارس چه تفاوت ها و شباهت هایی دارد؟ و یا منظور از فرهنگ ایرانی همان فرهنگ فارسی نیست؟
اما بحث حاشیه ای را فراموش میکنیم و نمونه هایی از اخبار متعدد از عباس لسانی در فضای مجازی و اینترنت و مهمتر از آن در رسانه ها و سایتهای بارز خارجی و داخلی و همچنین چندین ویدئو از همین تارنماها ذیلا درج میگردد تا تفاوت یک فعال مدنی که برای اکثر سیاسیون و افراد آگاه شناخته شده است برای کاربر یا کاربرانی که بساط سانسور را در ویکی پدیا راه انداخته اند مشخص شود:







و همچنین برخی اخبار در چند تارنما و وب سایت خبری داخلی و خارجی دیگر









و دهها سایت و وبلاگ خبری دیگر شاهد این مدعا هستند که عباس لسانی فردی تاثیر گذار و شناخته شده برای ملت آذربایجان و متعاقبا یکی از زندانیان سیاسی ایرانی بوده است که حداقل حرمت روزها و ماههایی را که در سلولهای انفرادی بوده است حفظ نشده است.

بدین ترتیب جمعی از وبلاگ نویسان و فعالین مدنی آذربایجانی با امضای خود  اعتراضشان را نسبت به این عمل ناشایست و بدور از عرف رسانه ای و همگام با سیاستهای سانسور گرایانه ی رژیم جمهوری اسلامی اعلام میدارند و خواستار رسیدگی به این موضوع از جانب کاربران بی طرف و منصف ویکی پدیای فارسی هستند:


kishi@akapost.com
abaharli@yahoo.com
yasharzanganli@yahoo.com
 azadliq_az@hotmail.com
babak0421@gmail.com
susuz.gelin@gmail.com
 hossein.am63@yahoo.com
 alpayurmu@yahoo.com
 kurshadturk@yahoo.com
sehendturk@yahoo.com
aydinengin@hotmail.com
ali_s220@gmail.com
aysan_keremi@gmail.com
babak.azer@yahoo.com
farhad_m50@gmail.com
murat.turk@hotmail.com
 harakat.urmu@gmail.com
 aydinaraz@gmail.com
hazardunya@gmail.com
 ضمنا ایمیلی اعتراضی جهت پایان دادن به این لابی گری علیه اقوام و ملیتهای ایرانی در برخی رسانه های خبری و اینترنتی بالاخص دانشنامه ویکی پدیای فارسی نوشته شده که متعاقبا به مدیریت ویکی پدیا و رونوشتی از آن به مراجع بین المللی تسلیم خواهد شد.باشد که از فراگیر شدن این روند در فضای خبررسانی و رسانه ای جامعه ایرانی جلوگیری شود.

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

(عاشیق)ها و اوزان باستانی در ایران قبل از آریایی ها

 
 قوپوز (ساز) مادر همه سازهای آذربایجانی است. به همین دلیل در آذربایجان اسم عام “ساز” به طور خاص فقط به قوپوز اطلاق می شود. تاریخ پیدایش ساز داستانی طولانی دارد.

 
 
 
بعضی ها قدمت ساز را با تاریخ پیدایش و رشد تمدن در آذربایجان یکی می دانند. میرعلی سید سلامت در کتاب “مقدمه ای بر کتاب دده قورقود” و “اصلی و کرم” ساز و صنعت آشیقی را در اساطیر ترکی جستجو می کند. او بر این باور است که از بررسی دده قورقود و داستانهای حماسی و عاشقانه آشیق ها می توان به این نتیجه رسید که موتیفهای اساطیری پنهان در متن آنها قطعا به دوران اولیه تمدن بشری مربوط است.
 
 
 
 
در موزه ایران باستان و موزه لوور در قسمت تاریخ ایران پیش از آریایی ها (عیلام) به مجسمه های کوچک نوازندگانی با قدمت دو هزاره قبل از میلاد بر می خوریم که همچون عاشیق های امروزی سرپا ایستاده و ساز خود را بر روی سینه نگه داشته اند. 
 
 
 
چنین نوازندگانی را که مشابهش را می توان فقط در میان ترکان امروزی پیدا کرد سرنخی از قدمت هنر موسیقی عاشیقی ترکان به دست می دهد. امروزه هنر عاشیق در میان مردم کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان، قفقاز و دیگر مناطق ترک نشین رایج است. عاشیق‌های آذربایجان وارث یکی از غنی‌ترین بخش‌های ادبیات و فرهنگ شفاهی آسیا هستند.
 

 
معنی لغت اوزان:
اُوزان:اُوز(اُوزماق:تصنیف خواندن)+ان(اک فاعلی)=شاعر و آواز خوان و نوازنده قوپوز در ایل اوغوز .
در گذشته شاعر و نوازنده مردمی را نیز "اوزانچی" می گفتند و بعد از قرن 9 آنرا "آشیق" گفتند.
 
 نگاهی مختصر به تاریخ ساز و عاشیقی در دوران معاصر:
در دوران قاجار “آشیق علعسگر” جدا از شخصیت مردمی و عاشق پیشه اش درس حکمت و دین هم می دهد. هنگامی که عهدنامه ترکمنچای آذربایجان را به دو قسمت می کند باز این آشیق ها هستند که دردنامه گویای مردم این خطه می شوند و تاثیرات رنج جدایی را با آوای ساز در می آمیزند و باز می آفرینند.
در دوران معاصر آشیق ها در محل تجمات مردمی حضور دارند. به همین جهت بررسی های اخیر درباره آشیق ها آنها را خنیاگرانی به شمار می آورد که در قهوه خانه ها و عروسیها ترانه سرایی می کنند.
آشیق در انقلاب مشروطه برای حیدرعمی اوغلو، ستارخان و زینب پاشا شعر و داستان می سراید و روح انقلابی مردم را تقویت می کند. در انقلاب 21 آذر 1321 که منجر به خود مختاری یک ساله آذربایجان به رهبری محمد جعفر پیشوری شد صدای آشیق حسین جاوان با شفافیت بی نظیرش بر روی گرامافونهای سنگی ثبت می شود. (بعد از این دوران ثبت و انتقال صدای آشیق ها به دورانهای بعدی شروع شد).
وقتی که نویسنده مردمی آذربایجان “صمد بهرنگی” در رود آراز غرق می شود، این ساز و آواز آشیق است که از زبان یاشار
و اولدوز نغمه های پر از فراق و حسرت برای صمد بهرنگی باز می گوید. در انقلاب 57 در تب و تاب سیاسی جو دانشگاه تبریز آشیق حسن اسکندری سرود “من فدایی ام” را می خواند. بعد از انقلاب به مدت کوتاهی صدای آشیق ها از رادیو و تلویزیون دولتی به گوش می رسد اما به دلیل ممنوعیت موسیقی این هنر به مدت بیش از یک دهه به حاشیه رانده می شود. بعد از سالهای 1370 با رشد حرکت های حق طلبانه ملی در آذربایجان آشیق ها در کنار این جنبش قرار می گیرند. در تجمعات اعتراضی مردمی در قلعه بابک آشیق ها حضور محسوس و موثری دارند.
 

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::