دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

(عاشیق)ها و اوزان باستانی در ایران قبل از آریایی ها

 
 قوپوز (ساز) مادر همه سازهای آذربایجانی است. به همین دلیل در آذربایجان اسم عام “ساز” به طور خاص فقط به قوپوز اطلاق می شود. تاریخ پیدایش ساز داستانی طولانی دارد.

 
 
 
بعضی ها قدمت ساز را با تاریخ پیدایش و رشد تمدن در آذربایجان یکی می دانند. میرعلی سید سلامت در کتاب “مقدمه ای بر کتاب دده قورقود” و “اصلی و کرم” ساز و صنعت آشیقی را در اساطیر ترکی جستجو می کند. او بر این باور است که از بررسی دده قورقود و داستانهای حماسی و عاشقانه آشیق ها می توان به این نتیجه رسید که موتیفهای اساطیری پنهان در متن آنها قطعا به دوران اولیه تمدن بشری مربوط است.
 
 
 
 
در موزه ایران باستان و موزه لوور در قسمت تاریخ ایران پیش از آریایی ها (عیلام) به مجسمه های کوچک نوازندگانی با قدمت دو هزاره قبل از میلاد بر می خوریم که همچون عاشیق های امروزی سرپا ایستاده و ساز خود را بر روی سینه نگه داشته اند. 
 
 
 
چنین نوازندگانی را که مشابهش را می توان فقط در میان ترکان امروزی پیدا کرد سرنخی از قدمت هنر موسیقی عاشیقی ترکان به دست می دهد. امروزه هنر عاشیق در میان مردم کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان، قفقاز و دیگر مناطق ترک نشین رایج است. عاشیق‌های آذربایجان وارث یکی از غنی‌ترین بخش‌های ادبیات و فرهنگ شفاهی آسیا هستند.
 

 
معنی لغت اوزان:
اُوزان:اُوز(اُوزماق:تصنیف خواندن)+ان(اک فاعلی)=شاعر و آواز خوان و نوازنده قوپوز در ایل اوغوز .
در گذشته شاعر و نوازنده مردمی را نیز "اوزانچی" می گفتند و بعد از قرن 9 آنرا "آشیق" گفتند.
 
 نگاهی مختصر به تاریخ ساز و عاشیقی در دوران معاصر:
در دوران قاجار “آشیق علعسگر” جدا از شخصیت مردمی و عاشق پیشه اش درس حکمت و دین هم می دهد. هنگامی که عهدنامه ترکمنچای آذربایجان را به دو قسمت می کند باز این آشیق ها هستند که دردنامه گویای مردم این خطه می شوند و تاثیرات رنج جدایی را با آوای ساز در می آمیزند و باز می آفرینند.
در دوران معاصر آشیق ها در محل تجمات مردمی حضور دارند. به همین جهت بررسی های اخیر درباره آشیق ها آنها را خنیاگرانی به شمار می آورد که در قهوه خانه ها و عروسیها ترانه سرایی می کنند.
آشیق در انقلاب مشروطه برای حیدرعمی اوغلو، ستارخان و زینب پاشا شعر و داستان می سراید و روح انقلابی مردم را تقویت می کند. در انقلاب 21 آذر 1321 که منجر به خود مختاری یک ساله آذربایجان به رهبری محمد جعفر پیشوری شد صدای آشیق حسین جاوان با شفافیت بی نظیرش بر روی گرامافونهای سنگی ثبت می شود. (بعد از این دوران ثبت و انتقال صدای آشیق ها به دورانهای بعدی شروع شد).
وقتی که نویسنده مردمی آذربایجان “صمد بهرنگی” در رود آراز غرق می شود، این ساز و آواز آشیق است که از زبان یاشار
و اولدوز نغمه های پر از فراق و حسرت برای صمد بهرنگی باز می گوید. در انقلاب 57 در تب و تاب سیاسی جو دانشگاه تبریز آشیق حسن اسکندری سرود “من فدایی ام” را می خواند. بعد از انقلاب به مدت کوتاهی صدای آشیق ها از رادیو و تلویزیون دولتی به گوش می رسد اما به دلیل ممنوعیت موسیقی این هنر به مدت بیش از یک دهه به حاشیه رانده می شود. بعد از سالهای 1370 با رشد حرکت های حق طلبانه ملی در آذربایجان آشیق ها در کنار این جنبش قرار می گیرند. در تجمعات اعتراضی مردمی در قلعه بابک آشیق ها حضور محسوس و موثری دارند.
 

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر