شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۱

منشاء و معنا و قدمت واژه ترك


برخي از محققان تاريخ و زبان تركي از جمله خانم “عادله آيدين” بر آنند كه نام “ترك” از فعل “دورماق” (ايستادن – توقف كردن) پديد آمده است.
روند پيدايي اين نام چنين بوده است. فعل دورماق زبان تركي آذربایجانی معاصر، در ميان اكثر اقوام ترك آسياي ميانه در دوران باستان و معاصر به صورت “تورماق” بكار رفته و مي رود. يعني صداي “د” به “ت” تبديل مي شود. اين تبديل يك تحول عادي فونتيك است.
بخشي از تركان باستان به سبب ضرورت هاي اقتصادي زندگي خويش، كوچرو بوده و به صورت اتحاديه هاي طايفه اي مي زيستند.  
برخي از قبايل و طوايف اين اتحاديه ها ،بهر روي، برهبري پيشوايان خويش از تركيب اتحاديه جدا شده، يكجانشين شدند. اين هنگام ديگر قبايل اتحاديه آنان را “توروگ” (صفت فعلي “تورماق” به معني ساكن شده ،يكجانشين) ناميدند و اين واژه بعدها به تدريج به نام برخي قبايل ترك تبديل شد. 
.
بعدها با به وجود آمدن دولت “گوي ترك” دو صداي پسين منحني(قالين دوداقلانان) در واژه ” توروق” turuk (يعني فونم هاي U) تحت تاثير صداي نازك “اؤ =ö در كلمه گوي (به معني خدا و آسمان) قرار گرفته و براساس قانون هماهنگي مصوٌت ها در زبان تركي به “توروك” Türük (گؤي توروك) تبديل مي شود و كلمه اخير هنگام كاربرد مستقل آن بصورت “توروك” تلفظ مي شود. دولت گوي ترك در سده هاي هفتم و هشتم ميلادي قوام داشت. 
.
با رواج الفباي عربي ميان تركان در ادوار متاخرتر اين واژه بصورت “تورك” نوشته شده است، از آنجا كه در الفباي عربي براي صداي نازك پهن (اينجه دوداقلانان) “او” Ü حرف مستقلي وجود ندارد و اين صدا با حركه مشخص مي شود. لذا با اسقاط اين حركه ، كلمه مزبور، هم در تلفظ و هم در كتابت به شكل ” تورك” تحول يافته است. 
.
اصطلاح ترك چگونه و چه زماني پديد آمده است؟ 
.
“ترك” اصطلاحي است كه پس از ميلاد عموميت و شمول يافته است. ليكن اين واژه مدتها پيش از ميلاد بوجود آمده و برخي قبايل ترك به اين مسمي گشته اند. اين كلمه داراي تلفظ هاي مختلف بوده است.

 .
ما در منابع عاشوري قبل از ميلاد به نام “ترك” بر مي خوريم. به نوشته پامپولسكي در منابع آشوري از سكونت “توروگ” ها =ترك ها در حوزه درياچه اروميه سخن رفته است. در برخي منابع نشان داده شده است كه اين گزارش منابع آشوري مربوط به قرن ۱۴ قبل از ميلاد است.
در برخي منابع نشان داده است كه اين گزارش منابع آشوري مربوط به قرن ۱۴ قبل از ميلاد است.
در منابع اورارتويي نيز اطلاعاتي مبني بر سكونت “توروخ”ها در ناحيه اطراف درياچه اروميه وجود دارد. از آنجا كه اطلاعاتو گزارشات مذكور منابع آشوري و اورارتوئي اشاره به ناحيه واحدي دارند مي توان احتمال داد كه گزارش هر دو منبع مربوط به قوم واحدي است. مربوط بودن گزارشات منابع اورارتوئي به چندين سده پس از منابع آشوري بيانگر آن است كه اين قوم (توروگ ها ) قرن هاي متمادي در اراضي آذربايجان ایران سكونت داشته اند. 
.
بنابراين بر اساس منابع موثق تاريخي بطور قطع مي توان گفت كه از ۱۵۰۰ سال قبل از ميلاد تا ۶۱۲ ق . م . و محتملا پيش و پس از اين دوران نيز در اراضي اطراف درياچه اروميه قبيله يا قبايل و يا اتحاديه قبايل “ترك” سكونت داشته اند
بون تركها (Bun Turkler)
به نوشته مير علي سيدوف ” بون ترك”ها در سده چهارم قبل از ميلاد در آذربايجان و سرزمين هاي مجاور آن مي زيسته اند. به گفته وي در كتابي بنام “كارتليني نين مراجعتي”قيد شده است كه وقتي اسكندر پسران “لوتا”را به فرار وا داشت با “بون ترك”هاي خشمگين مواجه شد. آنان در سواحل رودكي مي زيستند و در چهار شهر سكونت داشتند و “بون ترك” و يا”بون توروگ “ها ناميده شده اند. محقق گرجي “ي.س.تاكايشيويلي” اين قبايل را ترك دانسته مي نويسد:«بون ترك ها يا تركان و يا تورانيانند»
آكادميسين مار “بون تركها” را به معني “تركان محلي” دانسته است. برخي ديگر از محققان نيز اين نام را “هون ترك” دانسته اند. گرجي تفاوتي ميان “بون ترك”ها و قيپچاق”ها نمي بينند. اين امري كاملا طبيعي است چرا كه زبان ،عادات و رسوم، اعتقادات ديني، شيوه زندگي و… اين هر دو قوم يكي بود. هر دوي اين اقوام ترك بودند. 
.
به نوشته مير علي سيدوف در برخي زبانهاي تركي از جمله در زبان تركان كومان ،قيرغيز، تاتار و قاراقيرغيز، واژه«بون» به معني “نسل نژاد”بود بدين ترتيب “بون ترك” به معني نسل و نژاد ترك بوده است. 
 از اينرو نيز در ميان تركان اتنونيم هايي چون «بون سووار»(نسل سووار=سابير)، “بون قيپچاق”(نسل قيپچاق)،”بون اوغوز”(نسل اوغوز) وجود داشت. بنابراين اقدامي با نام ترك در دوران پيش از ميلادهم در آذربايجان سكونت داشته اند. 
.
“هايلان توروگ”ها(خايلان توروك ها)
در سده پنجم ميلادي در آذربايجان “خايلان توروگ”ها و يا “هون”ها سكونتداشتند. براساس منابع ارمني پادشاه آنان “آران” نام داشت. به نوشته منابع،هايلان ترك ها جزو اتحاديه طوايف هون بودند كه در اواسط سده پنجم قبل از ميلاد در قفقاز شمالي مي زيستند. 
 سيدوف نشان مي دهد كه واژه “هايلان” در زبانهاي تركي با شقيردي و اغوزي به معني “برگزيده”و”محترم”بوده است. بدين ترتيب هايلان ترك به معني تركان محتشم مي باشد. 
.
توركوت ها
توركوت ها طوايفي بودند كه با “تلل”ها مي زيستند.از اين دو قوم “تلل”ها از اتحاديه هون جدا شده و دچار سختي و مشقت شدند. ليكن توركوت ها زندگي در كنار هون ها را ترجيح دادند. توركوت ها در دامنه هاي كوه هاي آلتاي مي زيستند و پيشه آنها آهنگري و تا حدودي نيز دامداري بود.
بدين ترتيب اگر چه قوم ترك با اين نام (ترك) بصورت عام از دوران پس از ميلاد يعني از عهد دولت گوي ترك بدينسو معروف گشته ليكن واژه ترك از قرن ۱۴ ق.م شناخته است. 
.
ريشه زبان تركي و جايگاه آن در بين ملل
.
هرمن وانبري (Herman vanberi) مي نويسد: زيبايي كمال زبان تركي تا بدان پايه است كه جايگاه آن حتي از زبان عربي كه گفته مي شود :گويا از طرف زبان شناسان زبده اي ساخته و پرداخته شده سپس جهت استفاده در اختيار آنان قرار گرفته است، نيز شامختر مي باشد . 
در عين حال ماكس مولر (Max Muller) زبان شناس شهير قرن ۱۹ م. بر اين باور است كه:« ابزار گرامري زبان تركي چنان منظم و قانونمند، چنان كامل مي باشد كه اين تصور را به ذهن متبادر مي سازد كه شايد بنا به رهنمود يك فرهنگستان، از سوي زبان شناسان خبره ساخته و پرداخته جهت استفاده ارائه شده باشد…زماني كه ما زبان تركي را با دقت و موشكافي مي آموزيم، با معجزه اي روبرو مي شويم كه خرد انساني در عرصه زبان از خود نشان داده است.  
گفتني است سازمان بين الملل علمي فرهنگي يونسكو اخيرا طي آماري زبان تركي را سومين زبان زنده و با قاعده دنيا معرفي كرده است. 


برداشتی آزاد از :


نگاهی نوين به تاريخ ديرين تركهاي ايران
تاليف : محمد رحماني فر

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۱

نه تنها آذربایجان بلکه ایران آماده حضور خیابانی برای حمایت از دریاچه اورمیه میشود

مردم آذربایجان در راستای حمایت از دریاچه اورمیه عروس آذربایجان و در اعتراض به بی توجهی حکومت مرکزی به این مسئله زیست محیطی که بنا به گزارش unep (برنامه محيط زيست سازمان ملل متحد) 76 میلیون نفر تحت تاثیر این مسئله قرار خواهند گرفت، آماده حضور خیابانی می شوند .
مردم و فعالین مدنی آذربایجان با درک این تهدید زیست محیطی آماده می شوند تا صدای خود را به گوش جهانیان رسانده و از سازمان های بین المللی درخواست کمک نمایند .
گفته می شود شهرهای تبریز و اورمیه در مرکز این اعتراضات قرار خواهد گرفت .

خشک شدن دریاچه اورمیه و عدم تخصیص بودجه برای احیای آن و در عوض آن تامین بودجه برای انتقال آب از خزر به کویر ، (در شرایطی که وضع دریاچه اینچنین است) بازداشت های متعدد فعالین اذربایجانی به بهانه تجزیه طلبی ،عدم قبول حق و حقوق طبیعی و اولیه مردم آذربایجان همچون تحصیل به زبان مادری و ده ها تبعیض دیگر نشان از جنگ تمام عیار حکومت جمهوری اسلامی با مردم ایران و بالاخص اذربایجانی ها دارد.تبعیضها و توهینهایی که در گوشه و کنار ایران هر جا به شکلی و نحوی شاهد آن بوده و هستیم .
این حرکت حکومت لجبازی مطلق با مردم ایران است و ایجاد تخم نفاق در بین ما . به این شکل که همه یکدیگر را متهم کنند و کسی نتواند حرف هموطن خود را بدون تعصب بشنوند . این ایجاد تفرقه در نهایت فقط به سود حکومت است و نه مردم از آن سود میبرند و نه ایران.بهتر نیست لااقل خودمان تعصب ها کنار گذاریم و حرف یکدیگر حتی با وجود اختلافات فکری بشنویم ؟ شاید اینگونه لااقل در بلند مدت درمانی برای دردهایمان بیابیم .

حال ما مردم آذربایجان با درک موقعیت حساس و البته بحرانی آذربایجان و مخصوصا" وضعیت دریاچه اورمیه، از تمامی مردم گوشه گوشه ی ایران می خواهیم تا برای اعتراض به این وضع آمادگی خود در اول خرداد ماه را اعلام نمایند تا با همدلی و اتحاد، قیامی در شان و منزلت مردم ایران داشته باشیم که البته سرآغازش از آذربایجان شکل خواهد گرفت و فریاد آزادی و حق طلبی خود را به گوش جهانیان برسانیم.
یاشاسین ایران
یاشاسین آذربایجان

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱

صدا وسیمای جمهوری اسلامی و بحران هویت



هویت ، کیستی فردی و هویت اشخاص را بیان میکند.در آستانه هزاره سوم میلادی که فرایند جهانی شدن،که فرهنگ ها و ملت ها را به تداخل و آمیزش فرا میخواند وبرخی از فرهنگ با دسترسی اسان به ابزارهای پیشرفته ارتباط جمعی و اطلاعات درصدد ایجاد فرهنگ جهای بوده و منادی استحاله و حذف ممیزه های بومی فرهنگهای دیگر و همگن سازی آنها شده اند ، تامل درباره نسبت هویت یک ملت با فرایند جهانی شدن و راههای حفظ ثبات  فرهنگ و هویت آن ملت ضروری است.
هویت در سطح فردی و اجتماعی از مهمترین مباحث مورد بحثجامعه بشری میباشد که در برخی مقاطع تاریخی،پدیده ای به نام (بحران هویت)،جوامع را به چالش فرا میخواند.با توجه به نقشی که انقلاب ارتباطات در تحکیم فرایند جهانی شدن و تغییر محدوده های فیزیکی مکان و کاهش زمان لازم برای تهیه اطلاعات ایفا میکند، میتوان وسایل ارتباط جمعی را یکی از عوامل بوجود آورنده این بحران نامید.تاثیر رسانه های جمعی بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی و ... سبب گردیده است که همه دنیا با مساله ای به نام بحران هویت روبرو شود، چرا که رسانه های جمعی بیشتر از نهادها و منابع دیگر در شکل دادن،تولید ،انتقال و تفسیر هویت در طول زمان نقش محوری دارند.زیرا رسانه های جمعی مهمترین بستر برای ساخته شدن هویت ، نقد و تفسیر مکرر آنها میباشد.
با توجه به کثرالمله بودن کشور و سیاستهای حکومت که در طول رژیم استبدادی پهلوی در مورد ملیتها اعمال شد تقریبا در هفت دهه اخیر نوعی بحران هویت در میان اقوام وملل مختلف کشور مشاهده میشود.سرآغاز چنین بحرانی را میتوان اعمال سیاست مبتنی بر شبیه سازی ،جهت ایجاد و تعمیق همگرایی اجتماعی و برپایی دولت - ملت واحد در دوره حکومت پهلوی رضاخان قلمداد نمود.در آن دوره با توجه به ابزاری که رژیم در اختیار داشت و سیاستهایی که اعمال مینمود سعی در از بین بردن ملیتهای مختلف و جذب آنها در فرهنگی خاص نمود.با توجه به اینکه به جز ملت آذربایجان ، سایر ملل به نحوی با فرهنگ غالب رابطه نژادی و قومی داشتند و نیز تاثیر شگرف اذربایجان در تحولات معاصر کشورآنان از طرف ملت آذربایجان خطر بیشتری رابرای خود احساس کرده و در راستای اجرای سیاستهای شبیه سازی ، فرهنگ ملت آذربایجان بود که بیشتر در معرض نابودی قرار گرفت.حتی در این راه از این کوششی دریغ نکرده وبا فریب افراد به اصطلاح نخبه از میان خود ملت آذربایجان به تحریف تاریخ مردم آذربایجان پرداختند.به دنبال چنین اعمال استعمارگرایانه ای ،عمده ملت آذربایجان دچار نوعی بحران هویت گردیدند.
مطالب بحث شده در بالا بیان میکند که رسانه های جمعی تاثیر بسزایی در شکل گیری هویت انسانها دارد.در سالیان گذشته تاثیر این رسانه ها از جمله صدا وسیما در شکل گیری هویت اشخاص بدلیل عدم گستردگی نسبت به زمان کنونی خیلی کم بود.
با انقلاب سال 57 انتظار میرفت که سیاست شوم شبیه سازی ملتها در کشور ریشه کن شود و با گسترش فرهنگ این خطه ،خلا هویتی و فرهنگی ایجاد شده در آنان را پر کرد.اما عملکرد صدا وسیما در پخش سریالهای توهین آمیز و ... در طی دو دهه اخیر نشان داد که هنوز پس مانده های تفکرات ضد انسانی و نژادپرستانه در تار وپود نظام ،بالاخص صداوسیمای جمهوری اسلامی فرخنه کرده و بیش از پیش در اجرای سیاستهای ضد انسانی خود گام بر میدارد.
در روزگاری که بقای فرهنگها به به توانایی رادیو تلوزیون بستگی دارد ، انتظار مردم آذربایجان بویژه قشر روشن فکر و جوان در سالهای اخیر این بود که با احداث شبکه استانی سیما در استانهای مختلف آذربایجان و پخش برنامه های مختلف در زمینه فرهنگ و تاریخ آذربایجان بتوان هویت واقعی مردم را به آنان شناساند.





افسوس و صد افسوس که با هزاران آرزو شبکه های استانی نیز در استانهای مختلف آذربایجان احداث شد.عملکرد شبکه های استانی در طول عمر کوتاه خود نشان میدهد که اینان نه تنها در راه شناخت هویت و فرهنگ واقعی مردم آذربایجان گان بر نمی دارند، بلکه با سیاستی که در پیش گرفته اند موانع جدی تری را نیز بر سر راه چنین شناختی قرار داده اند.در شناخت سایستهای شبکه های استانی سیما در نقاط مختلف آذربایجان میتوان به بررسی برنامه های ارائه شده از سوی آنان پرداخت.برای مثال برنامه های کودک کلا به زبان فارسی پخش می شود وبرنامه هایی که به زبان ترکی (البته از قول خودشان آذری !) پخش میشود عمدتا مربوط به کشاورزی ،مسائل روستایی و ... میباشد.(البته آن هم به زبانی که فقط فعلهایش ترکی است و فهم آن برای غیر ترک زبانان راحت تر از خود ترک زبانان است).با توجه به اینکه هویت واقعی یک شخص بیشتر در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد با ارائه چنین برنامه هایی ،کودکان این مرز وبوم را از فرهنگ و هویت واقعی خود دور نگه داشته و زبان ترکی را زبانی درجه پایین معرفی میکنند.در واقع با ارائه چنین برنامه هایی هویت کودکان را به صورت دلخواه شکل میدهند وبه اصطلاح با پنبه سر میبرند.متاسفانه تا حدودی نیز در اجرای سیاستهای شوم خود موفق بوده اند.البته ذکر این نکته نیز لازم است که برخی در توجیه پخش برنامه ها به زبان فارسی (بیش از 50 درصد) عنوان میکنند که در این استانها چند صد نفری غیر ترک وجود دارند بهتر است که آنان نیز از برنامه های صدا وسیما حداکثر فیض را ببرند.در جواب آنان بایستی گفت : که با وجود 6 شبکه سراسری چه لزومی دارد در این شبکه ها فارسی پخش شود؟در این صورت باستی به دلیل ترک زبان بودن بیش از نصف مردم کشور ، لااقل نصف برنامه های شبکه های سراسری سیما بایستی به زابن ترکی باشد.
سوالاتی که برای مسئولین صدا وسیما میتوان مطرح نمود این است که تا چه اندازه در معرفی و شناسایی فرهنگ مردم آذربایجان تلاش کرده اند؟ چه برنامه هایی راپخش کرده اند که معرف فرهنگ ، تاریخ و تمدن این خطه باشد؟هدف از پخش برنامه های کودک به زبان فارسی چیست؟مگر پدران و مادران و خود این کودکان به زبان فارسی تکلم میکنند که برنامه های آنان نیز به زبن فارسی پخش شود؟تا چه اندازه برای جذب نیروی انسانی متعهد واشنا به فرهنگ و تاریخ این مردم تلاش کرده اند؟ و ...
بالاخره تا کی میخواهند به این سیاستهای غلط خود ادامه دهند؟

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::