چهارشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۱

نژادی در آذربایجان وجود ندارد جز نژاد انسان،کسی حق مصادره کردنش را ندارد


رفتار تحت تاثیر دو عامل است. ژن و محیط. ویژه گی هایی که از طریق ژن منتقل میشود در دراز مدت تحت تاثیر شرایط محیط ساخته میشود. این شرایط است که همه چیز را مشخص میکند . به قول هراکلیتوس " همه چیز میشود، هیچ چیز نمیباشد.

این مقدیمه ای بود برای یک سخن صمیمانه.

سالیان سال است که کشمکش های اجتماعی و نژادی بین گروهها و طرفین در خصوص بحث نژادی در بیشتر نقاط این کره خاکی وجود دارد و علی رغم بیشتر شدن آگاهی های عمومی و پیشرفت علم و تکنولوژی باز هم ادامه خواهد داشت ولی سوال اساسی این است که ایا مشخص شدن جواب این معادله دردی را دوا خواهد کرد یا نه!

وقتی مردمی خود را به یک نژاد خاص میشناسند چه ایرادی دارد که این حق را داشته باشند؟هر نژادی برای خود خصوصیات منحصر به فردی دارد و این در ذات مردمانش قرار داده شده است.چیزی که ثابت کردنش با علم و دانش امروزی شاید میسر نباشد اما باید این رفتار و استعدادهای نهفته در یک نژاد مورد احترام دیگر مردم غیر هم نژاد قرار گیرد.کما اینکه یک دنیا برای ذکاوت و هوش ایرانی ها غبطه می خورند و یا ایرانی هایی که برای تلاشگر بودن ژاپنی ها می بالند.حرف این نیست.مشکل هم این نیست.




  وقتی یک اجتماع بزرگ وجود دارد قاعدتا به دنبال آن دیدگاهها و خواسته های متفاوتی هم خواهد بود حتی ممکن است در این بین خواسته هایی وجود داشته باشد که برای عده زیادی عاقلانه جلوه نکند و یا غیر منطقی باشد ولی نمیشود از بارور شدن تفکرات سایرین و حق طلبی آنها جلوگیری کرد.کما اینکه با رد این درخواست ها شاید شاهد پیچیده تر شدن معادلات باشیم.

بدتر از آن توهین و تمسخربه اندیشه ای است که در مغز انسان شکل گرفته است،اندیشه ای که احقاق حق پایمال شده ای را طلب مکند ولی به جای پاسخی روشن و همراهی دیگر افکار با آن به «خیانت»، «وطن فروشی» و «تجزیه طلبی» متهم میشود.

وقتی از آذربایجانی اسم برده میشود فردی مورد خطاب است که در داخل مرزهای جغرافیایی این کشور زندگی میکند همانند آن پیرمردی در مرزی ترین شهر سیستان و یا شیرزنی در ابادی دور افتاده در کردستان.

کسی که تمامی افکارش با ترسیم نقشه ایران به نقش میبندد و در داخل آن شکل میگیرد.اشاره به گذشته و اسطوره های این مناطق لزومی ندارد چون افتخار به گذشته ها و اسطوره ها برای خود ارضایی ننگی بیش نیست اما همه آذربایجان ومردمانش را به نام ستارخان و باقر خان و بابک خرمدین می شناسند.

آذربایجانی که از هر تبار و گروهی میتوان در آن یافت.از ترک و کرد و فارس گرفته تا ارمنی و افغان.واین تنها زیر سایه یک همزیستی مسالمت آمیز است.

اگر خلاف این بود که باید هر روز شاهد یک بحث اجتماعی و کشمکش نژادی بودیم اما سخن اصلی این است که چرا باید برای حفظ تمامیت ارضی یک کشور هویت یک فرد و یا یک گروه را کتمان و انکار کرد.فردی که خود را ترک آذربایجانی میداند و یا فردی که به کرد بودنش افتخار میکند.همین افراد در وقت معینش ثابت کرده اند که از آن میهن دوست مجازی به مرزهای کشورش مقیدترند.افرادی که زیر یک پرچم نژادی هستند و آن هم نژاد انسان است.



افرادی که تنها خواسته بزرگشان تدریس به زبان مادری است نه با این فکر که زبانش ارجحیتی دارد به زبان دیگر.به این خاطر است که به زبانش عشق میورزد و به تاریخ و هویت و بزرگانش می بالد و تحمل از بین رفتن تدریجی آنها را ندارد.اما چرا باید در مقابل این طلب حق به وطن فروشی متهم شود؟وطن در چه چیزی خلاصه شده است؟مگر پایه های وطن را همین مردمان استوار نکرده اند؟وقتی اسمی از وطن در جایی نقش میبندد به یمن وجود همین مردمان است که تنها به یک نژاد خاص متعلق نیستند.همان طور که از یک آذربایجانی انتطار میرود برای کشورش جان فشانی کن پس بالطبع باید برای خواسته هایش احترام قائل شد حقی که در دورادور مرزهای این مملکت شدنیست.

درود بر نژاد بشریت،نژاد انسان



اوژن پوتيه :



برخيز اي داغ لعنت خورده دنياي فقر و بندگي

شوريده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگي

بايد از ريشه براندازيم كهنه جهان جور و بند

و آنگه نوين جهاني سازيم هيچ بودگان هرچيز گردند

روز قطعي چدال است آخرين رزم ما

انترناسيونال است نژاد انسانها

برما نبخشند فتح و شادي خدا، نه شه نه قهرمان

با دست خود گيريم آزادي در پيكارهاي بي امان

تا ظلم از عالم بروبيم نعمت خود آريم به كف

دميم آتش را و بكوبيم تا وقتيكه آهن گرم است



روز قطعي چدال است آخرين رزم ما

انترناسيونال است نژاد انسانها



تنها ما توده جهانيم اردوي بيشمار كار

داريم حقوق جهانباني نه كه خونخواران غدار

غرد وقتي رعد مرگ آور بر رهزنان و دژخيمان

در اين عالم بر ما سراسر تابد خورشيد نور افشان



روز قطعي چدال است آخرين رزم ما

انترناسيونال است نژاد انسانها

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

یکشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۱

چشم انتظار فلامینگوها در ساحل کویر ارومیه!




باید گفته شود که روشنفکران و طرفداران محیط زیست و باستان گرایان که به تخریب پاسارگاد و بی آب ماندن کویرهای خشک مرکزی ایران  اشک می ریزند در رابطه با مرگ دریاچه اورمیه سکوت می کنند، کمتر دیده می شود که پژوهشگران غیر آذربایجانی به این ثروت ملی بپردازند و در همبستگی با آذربایجانی ها در حفظ دریاچه اورمیه کوشا باشند. دریاچه اورمیه جایگاه ویژه ای در تاریخ و قلب مردم آذربایجان دارد، در تابستان های گرم کودکان، جوانان گاهی با خانواده و گاهی تنها و یا با دوستان به سوی دریاچه می روند. کودکان خیاری در دست می گیرند که هنگام ضرورت به چشم های خود می مالند تا از سوزش نمک پیشگیری کنند. خانواده ها نگران غرق شدن فرزندان خود نیستند زیرا شوری آب مانع از آن می شود. در باغ های پیرامونی دریاچه انگور، سیب درختی، بادام و محصولات دیگر فراوان است. در سال های پیشین گردشگاه ها و تفریگاه هایی هم برای مسافرین ساخته می شد که با حاکمیت جمهوری اسلامی و در مخالفت با خوشحالی و خوش گذرانی مردم جلو آن گرفته شد و مردمی که از این راه امرار معاش می کردند پراکنده شدند.
به امید روزی که دریاچه ارومیه نیز به مانند ابوموسی و تنبهایش ارزشی یکسان برای ایران دوستان داشته باشد.

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

ترکها در تاریخ جهان





ترجمه زیرنویس ویدئو:

اگر اعتقاد قدیمی ترکها بر وجود نشانه ها و خداپرستی، مربوط به  70 هزار سال پیش در آسیا باشد و اگر 25 هزار سال قبل در اسیا که فرهنگ سرخپوستی بوجود آمد صدها خصیصه مشترک هم داشته باشند و زبان شناسان هم سه هزار سال قبل از میلاد وجود زبان ترکی را قبول کنند ولی به طور کلی  بدلیل کمبود اسناد تاریخی ،باید گفت که تاریخ ترکها از هونهای اسیایی شروع شده است.
خیلی از قبیله های hint-ari  از آسیای میانه به غرب فرار میکردند.
تاریخ شناسان غربی به این دوره ، turkic expension میگویند.
هجوم آوارهای (avar) مغول سبب هر چه پراکنده تر شدن هونها گردید.ترکهای تاب قاچ خاندان وی (wei) ایجاد کرده و 200 سال در شمال چین حکم راندند.با حمله هونها به اروپا،kavim ها به قدرت رسیدند به همین دلیل جغرافیای قومی اروپا به کل تغییر کرد.یکی از نتایج این حمله سرنگونی امپراطوری رم بود.
گوگ ترکها که آوارهای مغول را شکست دادند در قرن ششم میلادی به یک ابرقدرت تبدیل شدند و از اقیانوس ارام تا دریای سیاه حکم راندند.
«آنکه سرش باقی مانده بود سرش را خم کردم و آنکه زانویش راست بود زانویش را خم کردو»  (بیلگه خان)
اویگورها فرهنگی غنی بوجود آوردند وحتی بودیسم را هرچه بیشتر اشاعه کردند.بعد از قبول اسلام فرهنگ راهبی به فرهنگ درویشی تبدیل شد.ترکهای خزر بزرگترین دولت یهودی را تشکیل دادند.در تشکیل اسرائیل در سال 1948 بسیاری از مهاجران یهودی روسیه از نوادگان خزرها بودندبلغارهای ترک بعد از قبول مسیحیت با اسلاوهای بلغار در هم آمیختند .الفبای قدیمی ترکی را با حروفهای یونانی در آمیخته و الفبای کیریل بوجود آوردند.بلغارهای ایتیل (itil) ترک ماندندو مسلمان شدند.ترکهای اونوقور به اتحاد قبیله هایی که بیشترشن مجار بودند پیوسته و رفته رفته مجار شدند.اولین سلسله بزرگ که اسلام را کلا قبول کردند قره خانیان بودند.سلجوقیان نیز بیزانس ها را شکست داده و به آناتولی مهاجرت کردند
امپراطوری مغولان نیز در اصل بیشترشان ترک بودند و در اردویشان از هر 8 سرباز یکی مغول و بقیه ترک بودند.
بدین سبب قسمتهای غربی امپراطوری در زمان کمی ترک شدند.آنهایی که برده به مصر رفته بودند پادشاهان مصر گردیدند.بعد از امپراطوری مغولان هم به جایشان خاندانهای ترک به قدرت رسیدند در حالی که امپراطوری روس خاندانهای ترک را تک تک از میان می برد امپراطوری عثمانی به بزرگترین وسعت خود می رسید.
تاثیر فرهنگ عثمانی بر اروپا باعث بوجود آمدن رنسانس در اروپا گردید.امپراطوری بابور برای اولین بار در تاریخ هندوستان یک کشور گردیده بود حاکمان ترک با احداث بناهایی مانند تاج محل شخصیت تازه ای به هندوستان بخشیدند.
فامیلی (khan) که بیشتر در هندوستان و پاکستان به چشم میخورد میراثی از خاندان ترکهاست و بیش از 200 میلیون نفری که به زبان اردو صحبت میکنند کلمه اردو نیز از زبان ترکی گرفته شده است.
زبان هندوستان زمانی که انگلیسی می شد روسیه هم به سرعت بزرگ گردیده و ترکستان را در تنگنا قرار میداد.
در زمان لنین و استالین در روسیه 60 میلیون انسان مردند.با نیرومند شدن امپریالیسم دنیای ترک کوچکتر میگردید.
امپرالیستها حتی قصد تقسیم آخرین کشور مستقل ترک آنادولی را نیز داشتند اما مبارزه رهایی ترکها مانع آن گردید.
مصطفی کمال آتاترک در سال 1923 جمهوری ترکیه را رسما اعلام کرد.60 سال ترکیه تنها کشور مستقل ترک باقی ماند.بدین سبب قرن بیستم،قرن تاریکی در تاریخ ملت ترک گشت.
اما در تاریخ 1989 دنیای ترک باز هم بزرگتر گردیده و 5 کشور مستقل ترک نیز اعلام استقلال کردند:
جمهوری قزاقستان-جمهوری آذربایجان-جمهوری ازبکستان-جمهوری ترکمنستان-جمهوری قرقیزستان
اما هنوز هم ترکهای بسیاری منتظر استقلال خود هستند:
جمهوری چواش-جمهوری تاتارستان-جمهوری باشقوردستان-جمهوری آلتای-جمهوری hakasya- جمهوری tuva - جمهوری kabardino-balkar  و  ...
در قرن حاضر بسیاری از چیزها میتوانند تغییر کنند.




Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::