پنجشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۲

مختصری از کتاب سومریان،نیاکان ترکان




 




کتاب جدید آقای  گری، بگمراد ، پژوهشگر محترم ترکمن تحت نام « سومریان ، نیاکان ترکان » از سوی مؤسسه انتشاراتی ندای شمس منتشر گردیده. در مقدمه کتاب فوق و در معرفی آن،آقای اکبر رحیم زاد فرجی چنین  نوشته است: 














« کتابی که اینک در دست شماست، نتیجه کوشش و تلاش دوست و دانشمندمان گری، بگمراد است که با همه مشکلات تحقیق و نوشتن بازهم بدون غرض ورزی و تعصب به نگارش چنین اثری علمی که در نوع خود بی نظیر است کمر همت بسته اند که بهمین خاطر باید به ایشان تبریک گفت.

علم باستانشناسی و همینطور بررسی تاریخ باستان از اساسی ترین و از ملزومات یک ملت برای شناخت گذشته خود و پلی برای ورود به آینده است. چنانچه در متن کتاب نیز خواهید خواند، تاریخ سومریان و ارتباط این قوم اصیل باستانی با ترکان امروزی و دیگر اقوام ساکن بین النهرین مورد بحث این کتاب است و شامل موضوعاتی مانند: بررسی زبان، توپونیم، دین باستانی این اقوام و نزدیکی با ترکان باستان، باورهای دینی سومریان با ترکمنها، مقایسه داستان گیلگمیش و داستانهای دیگر ترکان باستان، آشنایی با نظرات برخی سومر شناسان، مقایسه گرامری زبانهای سومری و ترکی و در آخر لغت نامه کوچکی متشکل از واژه های هم ریشه و یا مشابه موجود بین زبانهای سومری و ترکمنی ( ونیز دیگر زبانهای ترکی و ترکی باستانی) گنجانده شده است که مطمئنا مورد توجه خوانندگان محترم قرار خواهد گرفت.

و مهمترین بخش این اثر علمی، وجود منابع فراوان و استفاده و دادن فاکت از این منابع می باشد که در نوع خود بی نظیر و موجب تصدیق این ادعاست. و امیدواریم چاپ اینگونه آثار علمی موجب آشکار شدن حقایق تاریخی و فرهنگی و محرکی مدنی برای علاقمندی مردمان به تاریخ و فرهنگ بومی شان شود.





خلاصه ای از ترجمه فارسی کتاب: 


سومریان قومی هستند که در اواسط هزاره چهارم قبل از میلاد)6000 سال پیش( قدیمی ترین و اساسی ترین تمدن شناخته شده تاریخ بشری را در بین النهرین ایجاد کردند . خط هیرگلیف سومری پایه گذار خط میخی بود که توسط خود سومریان 5300 سال قبل ابداع وبه سایر ملل معرفی شد. سومریان خود را کینگیر می خواندند و نام سومر را سامی ها مثل اکّدها به آنها دادند. زبان سومری جزء زبان های التصاقی قرار می گیرد با توجه به همسانی گرامری و شباهت واژهای   ( بعدها بررسی خواهیم کرد ) زبان پروتو تورک ) ترکی مقدم ) به شمار می آید. زادگاه این قوم آسیای مرکزی بوده که بر اثر تغییرات جوی بعد از یخبندان که در ادامه توضیح خواهیم داد به بین النهرین مهاجرت کردند.

با توجه به اینکه خط میخی از سومریان به دیگر سرزمینها گسترش یافته است باورهای دینی،حماسی،فرهنگیشان مثل حماسه های گیل گامیش ، دموزی این-آننا و . . . به سرزمین های دیگر منتقل شده است و تا سالها به عنوان زبان مقدس دینی فرهنگی علمی و طبی بین آن ملل حفظ شده است مانند زبان عربی برای ایرانی ها.قدیمی ترین نوشته متعلق است به شهر » اوروک » 5300 تا 6100 سال قبل که به صورت ایدئوگرام می باشد.

اسامی شهرهای بزرگ سومریان: گااورتپه - اور – اریدو – اوروک – ماری – نیپور – نوسی

باستانشناسان تمدن سومری را گهواره ی تمدن بشری نامیده اند.

«آنو « نام روستایی تاریخی در 14 کیلومتری شرق عشق آباد )پایتخت تورکمنستان) در خرابه های تمدنی به همین نام به قدمت 6-8 هزار سال پیش.

از حومه ی بالایی رود جیحون سفال های رنگی به قدمت 6000 سال کشف شده است . در غرب این رود صحرای قاراقوم و در شرق آن صحرای قیزیل‌قوم و در شمال وشمال شرقی آن جلگه توران قرار دارد.

پروسه ی ذوب آخرین دوره یخبندان از 20000 تا 12500 سال پیش بوده است. در شرایط جوی بین 11500 12500 سال پیش باران ها کاهش می یابد و آب  های یخ به جای سرازیری به سمت استوا به طرف شمال برمی گردند. بعد از این دوره که به «یونگر در یاس» معروف است دوره ی ملایم که تا 8200 سال پیش ادامه دارد آبهای جاری به سمت دریاچه ها و دریا ها فقط میزان آب تبخیری را جبران می کرد.از  7800 سال پیش دوره »مینی آیس ایچ«  یا همان دوره یخبنذان کوچک آغاز شد که موجب کاهش بارندگی ،آب رودها و دریاها و نمکزار شدن جلگه ها گشت . این نمک ها بوسیله ی طوفان ها از دریاها ودریاچه ها برخواسته بود 


انسان های دشت توران:


روند کویری شدن تا سال ها بهد ار دوره یخبندان کوچک ادامه داشت ؛ انسان های نخستین ساکن این منطقه با درک وضع موجود شروع به کوچ به سوی مصب 4 رود در جنوب خود کردند (نخستین کوچ بزرگ) که شامل مناطق:خوارزم(مصب جیحون) قیزیل اردو(مصب سیحون) اوزبوی و اوترک)[احتمالا اترک] (مصب قدیمی جیحون) است.




آنها در دومین موطن خود روستاهای بزرگی را بوجود آوردند و از طریق کندن کانال واحداث آبگیر به کشاورزی خود رونق دادند و نیز حیوانای مثل سگ و گربه وگاو را برای بار نخست اهلی کردند. اما با دور شدن از دوران یخبندان وگرم شدن هوا کویر ها گسترش یافته و دلتای رود های مذکور نیز غیر قابل کشت و زندگی شدند پس این قوم به ناچار به دامنه کوه ها کوچ نمودند)7000-6000 سال پیش ،کوچ دوم(. آنها در این مناطق شهرک های پرجمعیت رابنا نهادند.در این دوره آنان برای اولین بار اسب پرورش دادند(نخستین پرورش اسب در تاریخو بویسله آن مناطق مختلف را گشته و برای زندگی برگزیدند بطور مثال سازندگان تمدن ماقبل تاریخی دامنه های شمالی کوه های هندوکش احتمالا از اقوام این قوم اند.در این دوره روابط تجاری گسترش یافت و شهرهای متمدن که الان زیر شهرهای بزرگ وپایتخت های این منطقه مدفون شده اند ساخته شدند.محققانی همچون »رافائل پومپللی« و »گوردون چایلد« که عمر خود را صرف تحقیق درباره تاریخ آسیای میانه کرده اند بر این باورند که اولین کشاورزی ، اولین تولید غله ، نخستین اهلی کردن گوسفند در این مناطق به وقوع پیوسته و نیز سومریان که تمدنشان قبل از تمدن های بین النهرین و مصر بوجود آمده با اقوام آسیای میانه خویشاوندند و ریشه ی آنها به این قوم و سرزمین باز می گردد.

لازم به ذکر است جمجمه های به دست آمده از تمدن انو به صورت عجیبی هم‌شکل چهره تورکمن های امروزی است و نقوش کشف شده روی سفال ها به طرح های صنایع دستی آنان بسیار بسیار شبیه هستند.

در افسانه های سومریان از دو شهر«ان-مرکار «و »آرتتا«  سخن به میان آمده همچنین آنها با دو شهر در اطراف دریای خزر روابط دوستانه و  تنگاتنگی داشته‌اند امروزه سومر شناسان و باستان شناسان با تحقیق فراوان و نوشته های بجامانده از بطلیموس دریافته اند یکی از آن دو شهر همان «آرتتا» است که در رویات سومریان به چشم می خورد.

در بین النهرین در 5200 سال پیش در فاصله زمانی کوتاهی تمدن های گوناگونی پدیدار شدند؛چنین تغییری زمانی رخ می دهد که اقوامی متمدن از سرزمین های متمدن دیگری به آنجا کوچ کنند.همچنین هفت برابر شدن یکباره جمعییت بین النهرین دلیلی دیگر بر کوچ عظیم سومریان به آنجاست.

در بخش قبل دلیل کوچ سومریان از سرزمین متمدن خود »انو« را شرایط جوی دانستیم.ولی با توجه به پیشرفت های «انو» شاید بودند مردمی که همان جا ماندنند اما اهالی روستای » گؤک سویری « که روستایی متمدن و پر جمعیت بود به علت کمبود آب رود تجن و گسترش صحرای قاراقوم همگی خانه های خویش را ترک گفته و بسوی بین النهرین کوچ کردند . نام سومری ها احتمالا به خاطر وجود آنان مورد استفاده قرار گرفت.)سویری ß سومری(.

برخی ها معتقدند سومری ها از هندوستان و از طریق جنوب و مرکز ایران به بین النهرین آمدند. برای رد این نظریه  باستان شناسان نزدیکی زبان التصاقی سومریان به تورکی  از لحاظ معنایی وگرامری (هر دو به لحاظ گرامری جزو زبان های «اورال-آلتایی» هستند و از آن مهمتر نامعلوم بودن دلیل کوچ آنها از هند که از طریق صحراهای ایران صورت گرفته شده را بیان می کنند.

پرستشگاه های سومریان به لحاظ معماری،تصاویر تزئینی و محل قرار گرفتن (مناطق کوهستانی) شباهت های زیادی به پرستشگاه های آسیای میانه دارد. رسومات دینی سومریان نیز بسیار شبیه مردم آن مناطق بوده است



اسامی جغرافیایی چون از ماندگارترین واژه ها هستند به لحاظ تاریخی با اهمیت می باشند. جالب است بدانید که بسیاری از نام های جغرافیایی تورکمنستان وحتی اشخاص که در زبان تورکی تورکمنی معنی خاصی ندارند در زبان تورکی سومری معنی و مفهوم خاصی را افاده می کنند





آراتتا

این نام جغرافیایی در تورکمنستان،آذربایجان و بین النهرین زمان سومریان مورد استفاده قرار می گیرد



کونگور1، قونگور2، کنگر3 

1:) نام روستایی در تورکمن صحرا، 2: نام روستایی تاریخی در تورکمنستان و یک طایفه تورکمن، 3: نام یکی از طوایف قدیمی موجود در ترکیب اتنیکی ترک های آذربایجانی و نیز اسم جغرافیایی در آذربایجان(

«کین» در سومری به معنی «کار و زحمت» و کلمه «قین» یا »کین« در تورکمنی نیز به معنی»پرزحمت« است. کلمات «کی» یا »گیر« در سومری به معنی سرزمین یا محل معین می باشد؛کلمه »قیر« در تورکمنی به معنی خشکی است که از رسوب رودخانه بوجود آمده است مانند نام های جغرافیایی:قاپلانلی‌قیر،قالالی قیر،کویزه‌لی قیر و ...   .

میدانیم که  بین النهرین نیز جلگه ایسست که از رسوبات دو رود دجله و فرات بوجود آمده است. با توجه به حفر کانال های متعدد آب و تلاش زیاد سومریان در را تمدن محققان »کینگیر» (خشکی پرزحمت) را «سرزمین پرارج» یا «سرزمین متمدن« معنی می کنند.

سومر شناس برجسته »آ.فالکنشتاین« برای انسان متعلق به سومر از »لو کنگر« استفاده می کندلو« در سومری و تورکی امروزی به عنوان یای نسبیت یک شخص را به محل یا شغلی منتسب می کند. جالب است بدانید در آذربایجان اهالی شهر و قوم قدیمی کنگر را »کنگرلو« می گویند.( در سومری پیشین نیز از «کنگرلو» استفاده می شده که تحت تاثیر زبان های سامی جای صفت و موصوف ونیز مضاف ومضاف الیه عوض شده است که در بخش گرامر زبان صحبت خواهیم کرد.(

وجود نام های جغرافیایی »کنگی« ، »کانگر« و رود »کانگیر« در ترکستان قابل توجه است



أنو ، آناو

در سومری به معنی خدای آسمان و نام شهرکی باستانی و متمدن در 14 کیلومتری پایتخت تورکمنستان و نام بزرگترین پرستشگاه سومری شهر »اوروک« در بین النهرین.در قسمت باور های دینی به رابطه این دو نام جغرافیایی بیشتر می پردازیم.(قابل توجه است که نیاکان ما خدای آسمان را می پرستیدند  و این نام )خدای آسمان(به احتمال قوی یادگاری از آن دوران است که بعد ها به خدای  یکتا پرستان اطلاق شد

اورگنج (اور- گنج(

اورگنج قدیمی در شمال تورکمنستان و اورگنج جدید در ازبکستان است. »اور« و »اوروک« نام دو شهر سومری می باشد .در زبان سومری »اور« یعنی انسان و »اورو« یعنی شهر؛ در زبان تورکمنی »اوروک« یعنی راه پر رفت وآمد و »اوروغ« یعنی قبیله و گروه انسانی.در ترکی باستان نیز »اوروک« یعنی »راه«. باید توجه کرد تخستین شهر های بزرگ در کنار راه های اصلی تجاری بنا شده اند. نامهای جغرافیایی اور، اوروک، اورگنج، اورمیه(آذربایجان)، اورومچی(ترکستان چین( از این ریشه ها استاورشلیم« (شهر سلامتی) نیز تأمل برانگیز است



نوسای 

نام خرابه های شهری باستانی در تورکمنستان که بعد ها اولین پایتخت اشکانی ها لقب گرفت.نام یکی از شهرهای سومریان نیز »نوسی« بوده استنو« در سومری ودیگر زبانهای اورال- آلتایی یعنی بشر و »سی«در سومری یعنی محترم؛ در زبان تورکمنی »سی-لاغ« یعنی احترام و در تورکی آذربایجانی و استامبولی »سایغی« به معنی احترام و»سایین« به معنی محترم است.«نوسی» یعنی انسان محترم ، انسان پر ارج





ماری 


نام یکی از شهزهای باستانی تورکمنستان »مرودر ادبیات عرب) ونیز نام یکی از شهرهای سومریان است. «مار» یعنی گاو نر که آن زمان مظهر کار و باروری بود و در تورکی امروز به »مال«(تبدیل حرف «ر» به «ل» و برعکس  از نطر زبان شناسی در فرایند تاریخی زبان بسیار معمول است) که در معنی گاو نر و ثروت می باشد و در معنای دوم به عربی وارد شده است مبدل گردیده است.نام های جغرافیایی »مارچو« در منطقه تورکمن نشین افغانستان، »ماراوا» در تورکمن صحرا(ایران»مارلیک« در کاشان و »ماردین« در تورکیه از این نام گرفته شده اند.



فاراب ، دورون ، گاور تپه

نام آبادی های کهنی در تورکمنستان یا تورکستان ونام  سه شهر از  شهرهای سومریان(دورون به معنی توقف و مسکن گزیدن است(



دین سومریان قدیمی ترین دینی است که از طریق نوشته به جا مانده است

محققین بر این باورند که سرچشمه ادیان بعدی چون یهودیت،مسیحیت،اسلام و همچنین میتولوژی یونانیان و دیگر اروپاییان از فرهنگ و دانشی بوده که سومریان آفریده و به دیگران میراث گذاشتند. بعنوان نمونه:خلقت انسان،تصور بهشت و جهنم و رانده شدن انسان از بهشت و همچنین طوفان نوح

أ‌-       درک سومریان از جهان

بنابه درک آنان زمین گستره ایست مسطح که اطراف آن را فضای بیکران احاطه کرده و دورتادور آن نیز توسط گنبدی لاجوردی محصور گشته است.آنان معتقدند آن چیزی که از ازل بوده وتا ابد خواهد بود و همه ی کائنات از آن ساخته شده آب می دانند

ب‌-    باور به خدایان گوناگون

هم ترکان باستان و هم سومریان به خدایان متعدد اعتقاد داشتند که بزرگترین آنها چهار خدای »آنو« خدای آسمان، »ان- لیل« خدای باد(تورکی امروز یل به معنی باد است)، «انکی« خدای آب و خشکی، »ننه‌خورساگ« مادر بزرگ زمین است.هر یک از خدایان افسانه های و داستان های جالبی دارند که از گفتن آنها در اینجا اجتناب می کنیم. همچنین آنها به الهه های فراوانی نیز اعتقاد داشتند که الهه هایشان نیز مانند اغلب خدایانشان غیر قابل رویت بودند که از تفکر والایشان حکایت دارداین آننا» دختر »انکی« بعنوان الهه زیبایی»، یکی از این الهه ها است که به طور قطع آفرودیت یونانیان و ونوس رومی ها نسخه برداری از آن است. هاروت وماروت ،زهره و ایشتار بابلی ها نیز نتیجه چنین نسخه برداری هایی است

آتش)بسیار قبل تر از زرتشت) و زمین در میان تورکان باستان مقدس بوده است و آنها مردگان خود را در زمین دفن می کردند.ایشان نیز به ارواح خوب و بد و جنگ ابدی خیر و شر معتقدبودند و به ارواح خبیث »جین« می گفتند

در آیین سومریان مانند آیین تورکان باستان، خان(شاه)هایی که مورد احترام اغلب مردم قرار می گرفتند بعنوان رهبر روحانی تلقی می شدند و بعد از مرگشان به مقام خدایی میرسیدند مانند »دوموزی« که به مقام خدایی برکت و حاصلخیزی رسید؛ یهودی ها وی را »تموز« می شناسند و نام یکی از ماه های عبرانی قرار داده اند جالب است بدانید سومریان به مجموع دو ماه یونی- یولی »دوموزی« میگفتند و نیز تورکمن ها از قدیم به سه ماه تابستان (فصل تابستان) »توموس« میگویند.این آیین در مصر باستان بر عکس است یعنی شاه ها خدایانی تلقی می شدند که مادیت یافته و به شکل انسان درآمدند، برخلاف آیین سومریان و تورکان باستان  که عین هم هستند







ت‌-    داستان خلقت

قبل از آن که به بررسی اشتراکات باورهای سومریان وتورکان بپردازیم باید اضافه کنم که آنها اعتقادات مفصل و البته خواندنی داشته‌اند و شما برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب مذکور و یا به منابع آن مراجه کنید.

و اما باور های مشترک میان سومریان و تورکان: در آغاز چیزی جز آب در دنیا وجود نداشت،دیگر کائنات از آب بوجود آمدند،بین خدایان و دیوها)نیکی و بدی(مبارزه دائمی جریان دارد و در نهایت پیروزی از آن خدایان است،علت رانده شدن انسان از بهشت به سبب خودخواهی و گرایش به رقابت با خدایان بوده است.

در نوشته های بجا مانده از سومریان می خوانیم که خدایان برای آفرینش چیزی آن را با نام می خواندند و آن بوجود می آمد، در قرآن نیز آمده: خدا وقتی خلقت امر(موجودات غیر مادی) و یا خلقت خلق (موجودات مادی) رااراده کند اگر [نامش را ببرد] و بگوید باش بلافاصله بوجود می آید» سوره بقره آیه (117)

ث‌-    طوفان نوح

این واقعه که در تورات و قرآن با شرایط زمانی ومکانی متفاوت موجود می باشد به احتمال قوی به اواخر دوران چهارم زمین شناسی که با افزایش دمای زمین وذوب شدن یخ های قطبی و ریزش باران های سهمگین مصادف بوده، بازمی گردد و بعد ها زمانی که با طغیان دجله و فرات سرزمین سومریان را سیلاب های عظیمی فرا گرفت در اذهان سومریان جان دوباره یافت و با ساختن داستان هایی در باره آن ، داستان خویش را با خطی که کشف کرده بودند به اکدی ها،بابلی ها و عبرانی ها منتقل ساختند

البته این داستان در میان تورکان باستان نیز موجود می باشد که بسیار بسیار شبیه روایات سومری است مثلا مضمون کلی داستان در هر دو به این شکل است:« این طوفان قصدی بوده واین قصد و تصمیم خدایان برای تنبیه انسان بوده است که بویسله ی یکی از خدایان یا دیگر موجودات مقدس به گوش شخص یا اشخاص با ایمان ونیکوکار می رسد و آنان با گردآوری یک جفت از همه حیوانات در درون یک کشتی بزرگ در بالای کوه نسل انسان و حیوانات را نجات می دهند.»( می توانید شرح کامل داستان ها را از منابع مطالعه کنید(


نکته آخر اینکه نام نوح تورکان «زو او زونول« بوده است ونام نوح سومریان »زی او سیدرا «.میبینید که نام ها چقدر به هم شبیهند



پیوند تورکمن ها با سومری ها



 جشن ها 

مهم ترین جشن هم برای سومریان وهم برای تورکان، جشن بهار یا نوزایی بوده وهم اکنون هم می باشد.سومریان این آیین را »آ- کی- تیل« می گفتند که »اکد ها« با گرفتن این آیین از سومریان آن را »اکتیو« خواندند

»تیل« سومری همان »دیری« تورکی به معنی زنده است. »ت« و »د« در لهجه های تورکی به جای هم به کار می روند وهمان طور که قبلا گفته ایم از نظر زبان شناسی تبدیل حرف »ر« به »ل«  و بر عکس در فرایند تاریخی زبان بسیار معمول است.و کلمه »کی« سومری همان معنی »قیر« یا »کئر« تورکی می دهد)یعنی خشکی(

محققان اتفاق نظر دارند که سیستم 6 برخاسته از اندیشه سومریان است(سیستم 6 یعنی هر ساعت 60 دقیقه و هر دقیقه 60 ثانیه) و نیز معتقدند که 24 ساعت شبانه روز و4 فصل سال و365 روز بودن سال از اکتشافات آنان است. این تقویم برای کشاورزی بسیارمهم بوده وبا پیشرفت تمدن سومری بوده که زمان سنجی میسر گردیده است

جشن بهار (نوزایی(

سومریان در آغاز فصل بهار به معابد با شکوه خود رفته و این نوزایی را جشن می گرفتند در این مراسم یک نمایش نمادین از افسانه های آن ها که مربوط به ازدواج »دوموزی« از شاهان گذشته ومحبوبشان با »این- آننا« الهه عشق می شد برگذار می کردند داستان این ازدواج از این قرار است: «این- آننا» برای دیدن خراهرش که ملکه زیر زمین بود بدانجا می رود ولی بنا به قوانین آنجا نمی تواند دیگر خارج شود تا زمانی که به کمک دو جن وبا شرط جایگزینی فرد دیگر به جای خود از زیر زمین خلاص می شود او شهر ها را میگردد تا فردی را به جای خود به جن ها معرفی کند ولی در این کار عاجز می ماند تا زمانی که به شهر خویش برگشته و شوهرش «دوموزی» را میبیند که با شکوه و آراستگی فرمانروایی می کند انگار نه انگار که همسرش ناپدید گشته است «این- آننا» ناراحت شده و از روی غیض او را به جای خود به اجنه معرفی می کند بعد از مدتی به نا به درخواست های مکرر الهه «گشتین- آننا» خواهر «دوموزی»و دلرحمی «این- آننا» قرار براین می شود که 6ماه «دوموزی» و6ماه خواهرش در زیر زمین زندگی کنند اولین روزی که «دوموزی» به روی زمین بر میگشت و دوباره با همسر خویش وصلت می نمود مصادف بود با اول بهار

در داستان های تورکان مانند روز اغوز خان،داستان های تورکان هون،داستان های تورکان آلتایی(آی زیت)،داستان گؤک تورک ها(ارگنه کون)،داستان اویغورها،افسنانه تورکمن ها(آق پامیق) درون مایی ی همگی نوزایی و به دنیا آمدن یا تولد مجدد پهلوانان یا تمدن ها است که همگی مصادف است با تولد مجدد طبیعت یعنی اواسط و یا اواخر ماه مارس(آغار بهار) اگر شما هرکدام از این افسانه ها یا حتی داستان «دلی دومرول» را بخوانید متوجه شباهت های آنان با افسانه های سومریان خواهید شد بیان همه ی این روایات این نوشته را بسیار طولانی خواهد کرد بیان این نکته کافیست که همه ی آنها از باروری و زندگی مجددی سخن می رانند که با آغاز بهار قرین گشته است

                           

ردپای وازه های دینی سومری در زبان تورکی



دینگیر: تانگری،تانری،تنگری،تاری،همه این کلمات در جای جای تورکستان(غرب چین ،آسیای میانه و غرب دریای خزر) به معنی خدا بکار می رود (متداولترین کلمه از این معنی(




آننا:در سومری نام یک الهه است. در تورکمنی ترکیبات معنادار زیر را داریم:آننا قولی(بنده خدا(،آننا گونی)روز خداوند که به جمعه اتلاق می شود و با باور های قرآن و تورات همخوان است)کولی آننا)دوستدار خداوند(



ان- لیل:به معنی خدای باد است کلمه تورکی یئل)ییل در تورکی قدیم) از این اسم گرفته شده است



کی:الهه خشکی ها(زمین) است در تورکی نیز کئر ، قیر و کی یا به معنی خشکی و زمین است



اوراس:نام یک الهه د سومری است در زبان تورکمنی اسم اوراز بسیار متداول است حتی به شکا اوراز وردی نیز آمده است(بنده اوراز(



آدا- پا:نام نخستین آدم است و در سومری »آدا« به معنی پدر یا جد عینا مثل »آتا« در تورکی



باراک:در سومری نام سگ تندروی بهشتی است قرقیزها سگ های اصیل را باراک می نامند و در داستان اوغور از قومی به نام »ایت باراک« سخن رفته است باراک یا باراقان به معنی رونده و از مصدر بارماق)وارماق در تورکی آذربایجانی( می باشد



اِ- گال:به معنی پرستشگاه و کاخ است و از ترکیب کلمات ائو(خانه) و گال(بلند از مصدر گالماق تورکی قدیم وهمان قالخماق تورکی آذربایجانی( می باشد یعنی خانه بلند ، خانه بزرگ



اِ- کور:نام پرستشگاه بلند سومریان است واز ترکیب ائو(خانه) وکورغان(بلندی،تپه) ساخته شده استدر تورکمنی امروز «کورغان» را به صورت »گرگان« و با همان معنی به کار می برند



در راس ادبیات سومری قدیمی ترین داستان حماسی دنیا یعنی «گیل‌گامیش» و بعد از آن نظم ونثر های عاشقانه در باره روابط «دوموزی» و«این- آننا» و ترانه ها و نامه هایی است که در سایر ژانرها بیان شده است در این عرصه نیز شاهد شباهت ها و عینیت هایی میان ادبیات سومریان و تورکان هستیم که میخواهیم به مقایسه آنها بپردازیم:



گیل‌گامیش 

گیلگامیش یکی از مشهورترین شاهان شهر «اوروک» بوده است او مقام نیمه خدایی داشت و حاکمیت وی در حدود 2700 سال قبل از میلاد می باشد دو سوم او خدا  ویک سوم انسان بود مادرش الهه «نین- سون» می باشد گیلگامیش از مردم شهرش کار زیادی می کشید هر چند وی قهرمانی بی بدیل بود ولی گاها این خشونت او مردم«اوروک» را می رنجاند آنها از خدایان خواستند تا با وی مقابله کند خدایان نیز به الهه «آرورو» ماموریت دادند تا رقیبی برای وی بیافریند و او نیز «انکیدو» را آفرید اما در نهایت گیلگامیش او را شکست داد ولی با وی طریق دوستی گرفت و به یار غار هم تبدیل شدند. بعد از مردن «انکیدو« گیلگامیش بسیار ناراحت شده و از خدایان می خواهد روح دوستش را به زمین بفرستند خدایان قبول کردند پس از بازگشت روح انکیدو گیگامیش سوالاتی از جهان دیگر می پرسد پاسخ های انکیدو او را وحشت زده می سازد فکر مردن مدام سراغش می آید تا اینکه تصمیم می  گیرد برای یافتن اکسیر جاودانگی از سرزمینش خارج شود

در این سفر اتفاقات زیادی افتاده است که داستان گیلگامیش در مورد آنهاست[فقط این نکته جالب را اشاره کنم که در طی سفر به کوهی به نام «میشو« میرسد در آزربایجان ایران کوهی به همین نام وجود دارد] این اتفاقات بسیار خواندنی است و در آخر داستان گیلگامیش اکسیر حیات را می یابد ولی قبل از استفاده آن را از دست می دهد در نهایت او 120 سال عمر می کند



داستان گیلگامیش و دده قورقوت

هر دوی آنها از 12 بخش تشکیل شده اند؛ مبارزه گیلگامیش علیه خدایان یادآور مبارزه«دیرسه خان» علیه عزرائیل در دده قورقوت می باشد؛یکی از مبارزات گیلگامیش که انکیدو او را همراهی می کرد پیکار با گاوی بود که از سوی خدایان فرستاده شده بود در داستان دده قورقوت نیز «بوغاچ» نام خود را از طریق نشان دادن قهرمانی در درگیری و کشتن گاو نیرومند«بایندرخان» کسب می کند؛ برخورد های ظالمانه گیلگامیش با مردمش که گاها رخ میداد و هراس او از مرگ وتلاش برای یافتن زندگی جاویدان عینا مشابه رفتار «دلی دومرول» در دده قوقوت است



گیلگامیش و کوراوغلو

کوراوغلو همانند گیلگامیش 120 سال عمر کرده و داستانی مشابه دیدار روح انکیدو در داستان کوراوغلو نیز موجود است



گیلگامیش و افسانه تورکمنی «آق پامیق«

به تصریح مورخین این افسانه مربوط به حدود 4000 سال قبل از میلاد(6000سال پیش) می باشد مضمون آن همانند گیلگامیش مسئله «مرگ و زندگی» و آرزو و تلاش انسان برای یافتن اکسیر حیات می باشد همینطور کشته شدن دیوی به نام«هوم بابا» به دست گیلگامیش و انکیدو عینا شبیه کشته شدن «قارا دؤو« به دست برادران آق پامیق در افسانه «آق پامیق» است



گیلگامیش و اوغوزخان

از مهمترین شباهت های این دو داستان «الهه» بودن مادر قهرمان اصلی داستان است. ما بین مبتولوژی تورک زبانان و سومریان در مورد رابطه انسان با خدایان هم سانی های غیر قابل انکاری موجود است



شباهت ها و هم سانی های موجود بین داستان های سومری و تورکی بیانگر تاریخ مشترک و وجود روابط خویشاوندی بین آنان است.در بررسی تاریخ و نحوه زندگی یک جامعه ، توجه به فولکلورهای موجود بین انسان های آن جامعه بسیار مهم است زیرا آن ها سینه به سینه بین نسل های مختلف آن جامعه حفظ شده و فرهنگ جامعه را در بر دارند



نمونه ای از جملات قصار سومری:

در شهری که سگ نگهبان وجود ندارد، روباه پاسداری می کند

سخن مادرت را گوش کن، همانند سخن خدا

از دشمنانت احتیاط کن همان گونه که از روی اجاقی کهنه با احتیاط می گذری

آنکه همچون فرمانروا بزرگ شود، همچون برده خواهد زیست، و آنکه همچون برده بزرگ شود،همچون فرمانروا خواهد زیست



درپرورش استعدادهای هنری و ظریف در این منطقه در وحله اول دین یاری کرده است. پیدایش آشکار نخستین پرستشگاه ها را جز در بین النهرین در هیچ جای دیگر مشاهده نمی کنیم.پرستشکاه ها این سرزمین نخستین سرمشق برای سیناگوگ ها، کلیساها، کاتدرال ها و مساجد مسلمانان شده است. در ای گونه بناها این باور نهفته است که برای خدایانی که آنان را مقدس و پاسدار می دانستند نیز خانه لازم است. به علت کمبود معادن و مواد طبیعی اکثر این بناها وهم چنین مجسمه ها از آب و گل رس ساخته می شد

نطریات اکثر محققین در این باره یکسان است که ماده اصلی در معماری بین النهرین خشت خام ساخته شده از گل رس آغشته شده به کاه ریزه می باشد.یعنی بهره برداری از آجر از هزاره سوم پیش از میلاد آغاز شده است.این هنر در رابطه با باور های دینی رشد و تکامل پیدا کرده وهدف استفاده از اشیا زینتی در بناها در حکم دعا و طلسم در رابطه با دین خاصی جهت دور کردن ارواح خبیثه و زیان آور بوده است. به علت نایاب بودن سنگ های معدنی در بین النهرین و آورده شدن آن از مناطق بسیار دوردست،هم بسیار گران بوده و هم استفاده از آن مربوط به زمان های خیلی دیرتر می باشد.ساختن مجسمه زن که نشانه ای از الهه ها بوده متداول بوده در موارد زیادی دیده می شود که آنها را در حالتی که چمباتمه زده اند نشان می دهند.

در بین النهرین مجسمه سر گاو نر که متلق به 2600 سال قبل از میلاد است یافت شده است(موزه بغداد) این مجسمه از جنس برنز وچشمانش از صدف و گوهر است. جالب و پر معنی است که این پیکر گاو بسیار شبیه نمونه ایست که باستان شناسان از تورکمنستان یافته اند با این تفاوت که اولا نمونه تورکمنستان از طلا و چشمانش از زمزد است و ثانیا قدیمی تر از نمونه ی بین النهرین می باشد.



بخشی که خواندید خلاصه ای از کتاب "سومریان،نیاکان ترکان" بود که با زحمات فراوان آقای گری، بگمراد پژوهشگر و سومرشناس محترم تهیه و تالیف شده است.

توضیح نویسنده:

علی ای حال و با توجه به اهمیت موضوع و روشنگری در این زمینه تاریخی و فرهنگی میبایست توضیحات جامعی در این خصوص و با استناد به منابع و اسناد مختلف در ادامه مقاله آورده شود که مطالعه آن چه بسا کمکی هرچند اندک در شناسایی پیشینیان داشته باشد.

 با توجه و تكیه بر آثار باقی مانده از سومر و تحقیقات وسیع سومر شناسان بطور قطعی ثابت میشود كه سومر ها شاخه ای از تركان باستانی بودند كه درحوالی 5500 سال ق م همراه با دیگر اقوام باستانی ترك، هوری ها، قوتتی ها، سابیر ها، لولوبی ها، كاسسی ها و ... از آسیای میانه به آذربایجان كوچ كردند و سومر ها بعد از زندگی طولانی و تشكیل دولت در آذربایجان به بین النهرین كوچ كرده و با علم و دانشی كه از آذربایجان به همراه داشتند توانستند اولین تمدن بشری را بنا كرده و بزرگترین خدمات را به بشریت انجام دهند.


 تركان دنیا ، به خصوص تركان آذربایجان ، به عنوان وارثین حقیقی سومرها به آنان افتخار كرده و همچون فرزندان راستین آنها در راه صلح و خدمت به بشریت هیچ وقت كوتاهی نكرده اند. همچون اجداد سومریشان، آذر بایجانی ها نیز همیشه مقدم مهمانان و تازه واردین به سرزمینشان را گرامی داشته اند، هرچند که بعضی از آنها همچون ارمنی ها و آشوری ها در این اواخر، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند

 در کتیبه ای آشوری از سال 716 ق. م. اسم قدیمی کوه "سهند" که در بین اهالی ماد ـ ماننا استفاده می شد، کوه " او آ اوش" و منطقه کوهستانی نزدیک آن " او ایش دیش" آمده است. این دلیلی دیگر بر همزبانی سومرها و قوتتی ـ لولوبی ها میباشد. در زبان سومری "o، u، او" به معنی عدد 10 میباشد که در ترکی امروزی همان کلمه بصورت"اون، on" استفاده میشود. "ایش، ائش" در زبان سومری به معنی عدد3 که امروزه نیز در ترکی به صورت" اوش" استعمال میشود. "دیش" در زبان سومری به معنی "دندانه" و در ترکی امروزی به معنی"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال میشود. لذا معنی" او ایش دیش" ذکر شده در کتیبه آشوری به معنی" سیزده دندانه" میباشد و امروزه بدان محل "بش بارماخ" میگویند. ) تاریخ دیرین ترکان ایران، ص 874، پروفسور زهتابی(

در لوحه ای سومری از 2100 ق. م.، شاعره ای سومری، به نام " بیدا"، «به معنی یگانه در زبان ترکی باستان"، در شعری که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگی می کرد، سروده است؛ به کلمات و اسامی " کؤر"، " آراز"، " همدان"؛ " ساز"، "تار"، "غم"، "ایل"، " آی"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکی آذربایجانی رایج است، در آن شعر بکار برده است. پروفسور تاریف آذرتورک، چارلز بارنی، كوردون چایلد، هنری فرانكفرت و م. تقی سیاهپوش ( پیدایش تمدن در آذربایجان ( معتقد هستند، كه سومرها موقع آمدن به بین النهرین كاملا به علم فلزكاری مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس بود، بلكه شامل مفرع حقیقی نیز بود، اجداد آنان جایی دیگر، ( كه قطعا آذربایجان بود، چونكه آنجا نخستین پایگاه فلزكاری و گهواره این صنعت شناخته شده است )، یاد گرفته بودند كه مس و قلع را ذوب كنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چیزی جز گل وجود نداشت. سومریان در طول حکومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگی با همنژاد های خود در آذربایجان داشته و سنگهای زینتی و مواد لازم برای صنعت فلزکاریشان را از اذربایجان تهیه میکردند، در حماسه گیل قمیش، در یکی از جنگها، گیل قمیش با کمک دوست و همرزمش "enkidu" به جنگ "Huwawa" حاکم در کوهای شمال، یعنی آذربایجان، میروند، تا با شکست دادن او که مانع رسیدن چوب جنگلی و سنگ های گرانقیمت به سومر میشد، بجنگند



 پروفسور ذهتابی ( تاریخ قدیم تركان ایران ، جلد 1 ) و محمد تقی سیاه پوش ) پیدایش تمدن در آذربایجان ) نیز با تحقیقات خیلی ارزنده ثابت میكنند كه خاستگاه سومریان آذربایجان بوده است.

فریتز هومئل "Hommel، Fritz"در ترجمه لوحه های سومری، بیش از 300 كلمه تركی پیدا كرد، كلماتی كه اكثرا به همان شكل قدیمی اش در تركی امروزی هنوز هم به كار برده میشود، و لذا هومئل با استناد به كشفیات علمی خود از كتیبه ها و لوحه های سومری، زبان سومری را به عنوان ریشه زبان تركی و "پروتو ترك" معرفی كرد.
















 دل هایمزِ ،  Dell Hyme  پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شیکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط ریاضی بین زبانها تحقیقی انجام داده و 200 لغت انگلیسی را در دو زبان "سومری و ترکی " مقایسه کرده است. او در پژوهش چاپ شده‌اش رابطه مشترک این دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کرده‌است. به این صورت که بعد از 2000 سال گسست از یک زبان مرده ریشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع میشود. این همه حقایق و شواهد برای آن ذکر میشود که نظریه های رایج در ایران در مورد زبان کنونی ملت آذربایجان مورد بررسی مجدد قرار گیرد. چرا که عدم امکان دسترسی به اطلاعات و نیز اعمال منافع سیاسی سبب شده اند که یک موضوع مهم علمی در مورد خاستگاه زبان کنونی مردم آذربایجان مخدوش شود و دانش صحیحی به مردم داده نشود.


دانشمند چك، كسی كه برای اولین بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه های هیتی شد؛ آذربایجان را اقامتگاه ثانوی سومری ها میداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه 161 (

ساموئل نوح كریمر سومر شناس معروف كه خیلی از لوحه های سومری را ترجمه كرده در كتاب "الواح سومری" صفحه 258 تایید می كند كه سومرها از آسیای میانه و از طریق قفقاز به آذربایجان آمده، و بعد از سكونتی دراز مدت در آنجا، به بین النهرین مهاجرت کرده و در آنجا ساكن شدند. وی ادامه میدهد: سومر ها در ایجاد تمدن آراتتا در آذربایجان و تمدن های باستانی درغرب ایران نقش بزرگی داشتند. آراتتا، 5000 ق م در آذربایجان زندگی میكردند و بعدها از آنجا به بین النهرین کوچ کردند.

چارلز بارنی عالم تاریخ شناس انگلیسی بعد از تحقیق روی آثار پیدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربایجان به این نتیجه رسیده كه صنعت فلزكاری اولین بار در آذربایجان شكل گرفته است. ( مجله میراث فرهنگی، سال3، شماره 5، ص 53)

باستان شناسان دامنه های جنوبی قفقاز را گهواره صنعت فلزكاری دانسته و تایید میكنند كه مواد اصلی در ساخت مفرع یعنی مس و قلع در گنجه استخراج میشده و معادن قلع 7000 ساله این منطقه یادگار آن دوران هست.

ساموئل هوك در كتاب "تاریخ اوسانه در خاورمیانه" ریشه نژادی سومریان را با ساكنین قدیم آذربایجان قوتتی ها، لولوبی ها، سابیر ها، گیلانكاسپی ها و غرب ایران کاسسی ها، ایلامیان یكی میداندַ

هنری فیلد در كتاب "مردم شناسی ایران ، صفحه 175" سكونت سومر ها در آذربایجان و جنوب خزر را ثابت میكند.



 در ساحه فلسفه و مذهب نیز سومرها خدمات زیادی را به بشریت کردند. طرز آفرینش انسان، عقیده به دنیای زیرین، قیامت، طوفان نوح، جدایی روح از جسم و انتقال آن به دنیای زیرین به هنگام مرگ، عقیده به خیر و شر، روشنایی و تاریکی و. . .، همه تفکرات فیلسوفان سومری بود که بعدها در بین اقوام سامی پخش شده و الهام بخش کتب مذهبی یهودیان، مسیحیان و مسلمین شده است.

حضرت ابراهیم ساکن سومر بود، که در سال 2050 ق.م. از آنجا کوچ کرد، یعنی زمانی که سومرها بعد از بدست گرفتن دوباره حاکمیت سومر، به سامی ها خیلی فشار میآوردند.

پروفسور woolley كه از طرف دانشگاه پئنسیلوئییا و موزه بریتانیا بعنوان رئیس هیت كاوشگری در شهر اور بدانجا فرستاده شده بود بعد از سالها تحقیق مینویسد"خلق سومر در بین النهرین 2500 سال قبل از مصریان تمدن بشری را بنا نهادند" وی فرضیه قدیمی بودن تمدن مصر را با مدارك قطعی طرد كرده و می نویسد" سومریان در 3500 سال قبل از میلاد مراحل پیشرفته تمدن را پشت سر گذاشته بودند و به مصر، آسیای صغیر، یونان، آشور و غیره راه تمدن را نشان داده بودندַ

لئو پووانت از سومر شناسان معروف مینویسد: از 3000 سال ق م تمدن درخشان شهرهای سومری سامی ها را از شبه جزیره عربستان به خود جذب كرد و آنها بتدریج بخش عمده ای از جمعیت سومر را تشكیل دادند و از 2350 ق م توانستند حاكمیت سومر را به مدت 150 سال بدست بگیرند. اكدها وقتی كه سومرها در 2109 ق م دوباره حاكمیت را به دست گرفتند شدیدا با سامی ها بدرفتاری كرده و در نتیجه عده ای از آنها مجبور به مهاجرت به فلسطین و مصر شدند و تمدن سومر را با خود بدانجا ها بردند و بعدها تمدن مصر ، فنیقیه و تمدن یهودیان را بنا نهادند. یك عده ای نیز در كنار موصل، نینوا، ساكن شده و بعدها دولت آشور را ایجاد كردند. دو قبیله etrusk و سیكول نیز به طرف غرب كوچ كرده و در یونان، كرت، جنوب ایتالیا ساكن شده و تمدنهای اولیه آن سرزمین ها را به وجود آوردند.



 سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله كارهای مهمی كه سومریان برای بشریت كرده اند:

آفریدن قانون و اولین بانیان حقوق بشر، اداره جامعه بر اساس قانون، اختراع چرخ، پایه و اساس علوم و صنایع مختلف را گذاشتند كه بعدا توسط دیگران تكامل پیدا كرد، پایه و اساس شیمی، ریاضیات، داروشناسی و ...

تقسیم هر شبانه روز به 24 ساعت و هر ساعت به 60 دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه، كشف و به كار گرفتن انواع فلزات، اشعار و داستانهای سومر که از لوحه های سومری بازخوانی شده، نشان میدهد که پایه ادبیات را نیز آنها گذاشتند.

اختراع خط اول هیروگلیف و بعدا خط میخی از كارهای دیگر سومریان هست، داریوش هخامنشی 3500 سال بعد، با استفاده از همان خط میخی اختراعی سومرها كتیبه های خود را به سه زبان ایلامی، اكدی و پارسی نویساند.

هنر پیکر تراشی، معماری را بنیان گذاشتند و هنر ساختن مهرهای استوانه ای را آفریدند، که با هنرمندی بی نظیر با اشکالی خیلی ظریف حکاکی شده بودند و بعد از كشیدن آن بر روی لوحه گلی، اشکال آن در کلیت دیده میشد، این هنر بعدها در بین مصری ها و یونانی ها نیز پخش شد.

سومر ها برای اولین بار در تاریخ، برای اداره کشور مجلس شورایی ایجاد کردند، که از دو تالار، تشکیل شده بود، یکی محل ریش سفیدان و دیگری محل جوانان بود. ایجاد سیستم قضایی پیشرفته که برای اولین بار مجرمین بر اساس قانون دادگاهی میشدند. در هر جلسه دادگاه در سومر، 4 قاضی همزمان شرکت میکردند





منابع:

1-      http://faculty.gvsu.edu/websterm/SumerianMyth.htm 

2-      www.sumerian.org/prot-sum.htm

3-      Steven Schaufele, Ph.D., Asst. Prof. of Linguistics

4-      http://home.comcast.net/~chris.s/sumer-faq.html

5-      http://oi.uchicago.edu/museum/highlights

6-      محمد تقی سیاه پوش ( پیدایش تمدن در آذربایجان)

7-      ترجمه لوحهای سومری  فریتز هومئل""Hommel Fritz

8-      ترجمه لوحهای سومری  ساموئل نوح كریمر سومر شناس

9-      مجله میراث فرهنگی، سال3، شماره 5، ص 53


   استفاده از این مقاله در صورت ذکر منبع (بیرلیک یولو)مجاز است




برای دریافت نسخه پی دی اف این مقاله اینجا کلیک کنید.

صفحه کتاب در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

۴ نظر:

  1. اگر فرزندان حقیقی سومریان ترکان آذربایجان و یا هم ترکمنان ترکمنستان باشد پس اتراک دیگر از کجا آمد ؟ اگر اماکان داشته باشد جواب سوال را خوانانم

    پاسخحذف
  2. ترک های دیگه احتمالاً از اینجا مهاجرت کردن. یا سومری ها از منطقۀ دیگه ای که مسکن اوّلیه شون بوده به این منطقه مهاجرت کردن. فکر کردید فقط شما آریاییها مهاجرت بلدین؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خخخخخ " فکر کردین فقط شما آریاییها مهاجرت بلدین" دمغوون اولدوروب منی
      یاشا خخخخ

      حذف