شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۱

جایی که وطن پرستی به معنای واقعی کلمه است!



در جهانی هستیم که رنگها و صداها گوشها را کر کرده و چشمها را کور و همه چیز محتوا عوض کرده .
در بین هیاهوها ولی او فقط صدای شب را می شنود و گاه صدای انفجار از دور و نزدیک . اینجا نه کیبورد هست و نه موس و نه از هارد و پی سی خبری هست . اسلحه و گلوله و ...همین. گه گاه وقتی صداهای انفجار کم میشود گوشش را نجواهای دیگری گرفته . دوستانش ، خانواده اش ، مادرش ! گویا اینجا دراین شب یخ زده آنها در کنار اویند . هر نجوایی که در ذهنش می پیچد ، سکوت (شب ترس ) برای او کمتر می شود .
اینجا نه از دنیای آزاد خبری هست نه از اینترنت . کسی هم نیست که برایش لاف زند !
ولی با اینحال او
روی خاک وطنش تکیه زده در هیچ قید وبندی گرفتار نیست.به سربلندی وطن فکر میکند او حضور دارد و هست.تعصب خشک وخالی ندارد برای این ایثارش او توقعی هم  ندارد  اما وطن برای او چه کرده؟
شاید یک گیلکی باشد شاید یک کرد یا شاید یک ترک ویا یک عرب فرقی نمیکند او برای ایران آنجاست!

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

۲ نظر:

  1. ?ne qeder suyu boşsunuz
    ? ele illa gerek patron size + vere
    ?niye bele elirsiniz
    vallah utanmaq da yaxşıdır
    illa da balatarin kimi faşisti doxuyöre'de çalışıb iranlıların destmalın çekmeliyik mi
    ?

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. qardaşim men senen utaniram çunku eliye bilmemişem sozumu yetire bilem.meni af et.men birine destmal çekmirem men miletime topraqima çalışıram.

      حذف