سه‌شنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۱

در باب ممنوع كردن خط لاتين تركي در ایران



در ايران عده اي از هموطنان مدام از خطر قوميتگرايي سخن ميرانند و در نكوهش و دلسرد كردن حتي ترسانيدن
جوانان و مردم از آن نوشته هاست كه چاپ و پخش ميكنند. اما در همه اينها مسئله اي به عمد فراموش ميشود: اينكه از
مساله سازترين و مخربترين قوميتگرايي و يا در واقع تنها قوميتگرايي عملا موجود در كشور يعني قوميتگرايي عده ای ازهموطنان فارس زبان سخني به ميان آورند. در اينگونه تبليغات به عوض پرداختن به قوميتگرايي عده ای  واقعا موجود، با مساله هويت جوئي و
بازگشت به خويشتن ايرانيان و برابري خواهي مردم ايراني غيرفارس برخورد امنيتي ميشود. حقيقت اين است كه در صده
اخير قوميتگرائي برخی فارس زبان  كه اكنون در تار و پود موسسات آموزشي و فرهنگي و سياسي دولت رخنه و جا خوش كرده است خود يكي از سنگينترين بارها بر گرده مردم شوربخت و از اصليترين مشكلات ايران عميقا توسعه نيافته بوده است. كار اين
تبليغات و تدبيرات  كه همه كمابيش به آن عادت كرده ايم  گاهي اوقات از حد زير پا گذاشتن حقوق بشري فردي و
شهروندان و حقوق گروهي ملتهاي ايراني و توهين و بي احترامي به تك تك آنها نيز فراتر رفته و در كمال تاسف به
آبروريزي و حتي به نوعي مسخره بازي و حماقت كشيده ميشود. نمونه اي كه ما در اينجا به آن اشاره ميكنم در رابطه با
بدعت ممنوع كردن كاربرد الفباي تركي لاتين توسط كميته اي موسوم به ناظر در يكي از نشريات دانشجوئي يكي از
دانشگاههاي آذربايجان (اورميه) است. خبر چنين است:
خبر: "استفاده از الفباي لاتين در نشريات ممنوع شد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، طبق آخرين مصوبه
كميته ناظر بر نشريات دانشجويي دانشگاه اروميه، استفاده از الفباي لاتين به دليل نامفهوم بودن كلمات براي اغلب
مخاطبان و همچنين براي اعضا كميته ناظر بر نشريات، ممنوع است".

 چه كسي چه چيزي را با چه صلاحيتي ممنوع ميكند؟

١ صحبت از الفباي لاتين كدام زبان ميرود؟ آيا يك الفبا و زبان خاصي مورد نظر است يا الفباي لاتين همه زبانها همزمان
قدغن ميشود؟ آيا كاربرد الفباهاي لاتين زبانهاي انگليسي و فرانسوي و ايتاليايي و لهستاني و اسپانيايي و ..... هم به نظر
كميته ناظر ممنوع است؟ در اين صورت تكليف صدها و هزارها نوشته كه تماما و يا بخشي از آنها هر روز در ايران به
الفباهاي متنوع لاتيني نشر و پخش ميشود چه خواهد شد؟ آيا دولت (و شايد كميته ناظر) در صدد ممنوع اعلام كردن نوشته
ها به اين زبان و خطها هم است؟
٢ و يا اينكه اين ممنوعيت منحصر به الفباي لاتين زبان تركي است؟ به نظر ميرسد كه مطلب از اين قرار است. در اين
صورت بايد پرسيد عده ای قوميتگراي فارس زبان حاكم بر كميته ناظر بر نشريات يك دانشگاه آذربايجاني، با چه صلاحيت و به چه جراتي صرفا خط رسمي زبان مردم  ديگري يعني تركي آذربايجاني را قدغن اعلام ميكنند؟ كميته ناظر بر مطبوعات در يك
دانشگاه آذربايجاني چه دشمني و كينه اي با زبان تركي و الفباي آن و با فرهنگ آذربايجاني دارد؟
٣ اساسا بايد پرسيد كميته ناظر با چه صلاحيتي ميخواهد و يا ميتواند كاربرد الفباي خاصي در نشريات را ممنوع اعلام كند
؟
٤ كميته ادعا مي كند دليل ممنوعيت الفباي لاتين اين است كه "الفباي لاتين براي اغلب مخاطبان نامفهوم است". اولا
نشريات مذكور نشريات دانشجوئي هستند و در ايران گمان نكنم دانشجوئي يافت شود كه با الفباي لاتين آشنائي نداشته
باشد. البته بسيار ممكن است كه اعضا كميته ناظر خودشان با الفباي لاتين آشنا نباشند ولي آيا ناآشنائي اعضا كميته با
الفباي لاتين قابل تعميم به همه قشر دانشجو است؟ و يا اينكه جهالت و بيسوادي اعضا كميته ميتواند معذرتي براي محروم
نمودن ديگران از بيان آزاد افكارشان باشد؟
٥ نشريات دانشجوئي به تعبيري نشرياتي تخصصي اند. در نشريات تخصصي ايراني همه روزه صدها و هزارها كلمه و متن
به الفباهاي ناآشنا براي عموم، از زبانهاي مرده و خارجي تا علائم قراردادي چاپ ميشود. بنا به فتواي من درآوردي كميته،
آيا اينها هم ممنوع است؟
٦ در نوشته هائي كه به هر زباني مخصوصا زبانهاي غيرفارسي رايج در ايران چاپ ميشوند رسم است كه تلفظ صحيح
كلمات را با علائم قراردادي كه اكثرا همه منشا لاتيني دارند نشان دهند. از آنجائيكه الفباي لاتين تركي فونتيك است، اين
الفبا خودبخود تلفظ صحيح و دقيق كلمات تركي را هم بدست ميدهد. بنابراين ممنوع كردن كاربرد الفباي لاتين تركي يعني
ممنوع كردن كاربرد خط آوانگار براي نشان دادن تلفظ دقيق و صحيح كلمات تركي، اين هم يعني ممنوع كردن حق
آموختن و آموزش زبان تركي.

٧ اگر دولت ايران به الفباي لاتيني تركي آذربايجاني اعتراضي دارد، ميتواند به لحاظ قانوني الفباي مناسب عربي براي اين
زبان را تصويب نمايد (و قبل از آن البته بايد اقدام به تاسيس فرهنگستان زبان، ادبيات و تاريخ تركي در ايران بكند) و تا
زمانيكه اينكار را نكرده است، تنها الفباي مشروع و رسمي تركي آذربايجاني در سطح كره خاكي، الفباي لاتيني تركي
آذربايجاني است. كميته ناظر نميتواند كاربرد الفباي رسمي و مشروع يك زبان را در نشريات دانشجوئي، خيره سرانه ممنوع
اعلام كند.
٨ افتضاح اساسي تصميم كميته ناظر در اين است كه اين ممنوع كردن طالباني در محيط دانشگاه كه قاعدتا محل نوجوئي،
نوآوري، ابتكار، تتبع، جستجو و ايجاد ابزارهاي دقيق، مدرن و عملي است صورت ميپذيرد. و چه الفبايي دقيقتر، مدرنتر و
عمليتر از الفباي لاتين براي نگارش زبان تركي؟ همچو ممنوعيتها و تدبيرهائي علاوه بر آنكه موجب تشويق محققان و
دانشجويان نميشوند، بلكه باعث تضعيف روحيه تتبع و ابتكار در محيطهاي علمي نيز ميگردند كه اين هم در مخالف با اصل
سوم قانون اساسي است.
٩ ممنوع نمودن الفباهاي زبانهاي ملل ايراني مانند الفباي تركي علاوه بر زائل نمودن حقوق شهروندان و ملتهاي ايراني،
از آنجائيكه اين زبان، زبان رسمي دولت همسايه آذربايجان نيز هست، به معني ممنوع كردن كاربرد زبان و الفباي كشوري
دوست و همسايه ميباشد. اين اقدام سبكسرانه برخی قوميتگراي فارس زبان البته كه باعث افزايش كدروت و تيرگي روابط با كشور
دوست و همسايه آذربايجان خواهد شد.
١٠  وانگاه اگر صرف نامفهوم بودن كلمات براي اغلب مخاطبان ميتواند كه دستاويزي براي ممنوع اعلام كردن زبان و
خطي باشد، پس كميته ناظر بايد قبل از همه زبان و خط فارسي در ايران را ممنوع اعلام كند، زيرا كه اين زبان و خط آن،
براي اغلب مردم ايران  كه آنرا به اجبار در مدارس فرا ميگيرند  با همه كلماتش نامفهوم است.
قانون اساسي در اين باره چه ميگويد:
اصل ١٥ : "زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين
زبان و خط باشد ولي استفاده از زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس،
در كنار زبان فارسي آزاد است".
1- طبق اين اصل تنها "اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي" ميبايست با زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران
يعني فارسي باشد. بنابر اين هيچگونه محدوديتي در چاپ و نشر به زبان و خطهاي غيرفارسي در مواردي به جز "اسناد و
مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي"  كه طبق اين اصل رسمي شمرده ميشوند  وجود ندارد. و از آنجائيكه نشريات
دانشجوئي نه اسناد و مكاتبات و متون رسمي و نه كتب درسي اند، كاربرد زبان و خطوط غيرفارسي در آنها آزاد است.

٢ آنچه كه از اين اصل فهميده ميشود اين است كه كار برد زبان (و لابد) خطوط اين زبانها را به طور مطلق ممنوع اعلام
نكرده است. يعني در حاليكه چاپ، صدور و نگارش "كل" اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي به غير خط فارسي
ممنوع ميشود، كار برد خطوط غير فارسي براي نگارش كلمات، جملات، پاراگرافها و يا بخشهايي از نوشته جات فوق يعني
نگارش "جزء" ، محدوديتي ندارد. بنابراين هيچ اشكالي در چاپ نوشته اي و يا بخشي از نوشته اي حتي در اسناد و مكاتبات
و متون رسمي و كتب درسي به زبان و خط غيرفارسي وجود ندارد.
٣ اين اصل اساسا در باره زبانهاي ايران (محلي و قومي،...) است. بنابراين در باره زبانها و خطوط خارجي كلا ساكت است.
از آنجائيكه خطوط لاتيني تركي فعلا در ايران رسمي و دولتي نيستند ميتوانند به عنوان خطوطي خارجي (در جمهوري
آذربايجان، تركيه و تركمنستان) قبول شوند. كاربرد خطوط خارجي در اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي و البته
كه نشريات دانشجوئي طبق اين اصل، ممنوع نيست و محدوديتي هم ندارد. بنابراين خط لاتيني تركي در ايران ميتواند
آزادانه در همه نوشته جات رسمي و غيررسمي (مانند نشريات دانشجوئي) بكار رود.
٤ اين اصل در حاليكه در جمله اول مشخصا هم در باره "زبان" و هم در باره "خط" فارسي (كه آنها را مشترك و رسمي
اعلام ميكند) نظر داده است، در جمله بعدي تنها در باره "زبانهاي" محلي و قومي و نه در باره "خطوط" زبانهاي محلي و
قومي سخن ميگويد و در باره "خطوط" زبانهاي محلي و قومي و اينكه كجا ميتوانند بكار روند و يا بكار نروند ساكت است.
بنابراين نشريات دانشجوئي همه خطوط زبانهاي محلي و قومي را ميتوانند آزادانه بكار برند.

٥ اين اصل در باره زبانهاي "محلي و قومي" است. تركها در ايران "قوم" نيستند، علاوه بر آنكه در هيچ جاي قانون اساسي
چيزي بنام "قوم" تعريف هم نشده است). و زبان تركي در ايران هم زبان "محلي" نيست، باز علاوه بر آنكه در هيچ جاي
قانون اساسي چيزي بنام "محلي" بودن تعريف نشده است.
٦ به علت آنكه در ايران هيچگونه مرجع قانوني و رسمي و دولتي براي پرداختن به مسائل زبان تركي وجود ندارد، در سطح
دنيا فعلا تنها مراجع صلاحيت دار علمي و حقوقي، قانوني، رسمي براي تصميم گيري در باره زبان و خط تركي آذربايجاني
مراكز علمي، آكادميها، دولت و مجلس جمهوري آذربايجان است. طبق پيشنهاد مراكز علمي و تصويب اين مجلس و اين
دولت هم الفباي زبان تركي آذربايجاني لاتيني است. بنابراين كميته ناظر حتي دولت ايران، صلاحيت ممنوع كردن تنها
الفباي قانوني و رسمي زبان تركي آذربايجاني را ندارد.


مسئله خط زبان تركي و اشكالات اصل ١٥ قانون اساسي:

اسناد من به اصل ١٥ قانون اساسي به معني بي نقص بودن اين اصل نيست، حتي كاملا بر عكس، اصل ١٥ قانون اساسي
كه در آن صحبت از خط و زبان ميرود، داراي نواقص و ابهامات بسيار بنيادين است. اين اصل دلبخواهانه زبان و خط فارسي
را به مقام خط و زبان رسمي و مشترك مردم ايران ارتقاء و زبانهاي ديگر ملتهاي ايراني را به زبانهاي محلي و قومي تنزل داده است. به نظر اينجانب اين اصل قانون اساسي، از اولين اصولي است كه با گسترش آگاهي و نهادينه شدن آزادي در
كشور مطلقا و از اساس عوض خواهد شد.
١ عمده ترين اشتباه موجود در اين اصل اين است كه نميگويد "زبان و خطوط همه ملتهاي ايراني در مقابل قانون برابرند و
آزادي كاربرد آنها در اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي از طرف قانون تضمين ميشود".
٢ طبق اين اصل همه زبانها و خطوط ايراني به جز فارسي غيررسمي اند. اين اصل با رسمي كردن تنها يك زبان و تنها
يك خط (فارس زبانان) و تحميل آنها به ملتهاي ديگر عملا شهروندان ايراني را به هموطنان درجه يك  و درجه دو تقسيم ميكند، سنگ پايه تبعيض دولتي و آپارتايد رسمي ملي در ايران را ميگذارد و آنرا تائيد ميكند.
٣ اين اصل همه زبانها و خطوط غيرفارسي را غير رسمي ميشمارد! يعني پلوراليسم زباني و خطي گروهها و مردم ايران را به رسميت نميشناسد. و به اين ترتيب عملا راه را براي نابود شدن و كردن آنها باز هموار و ميكند، همچنين فاجعه يكسانسازي ملي و
زباني و خطي در ايران را خوش آمد ميگويد.
٤ در دنياي معاصر متمدن، هيچ مقامي حق غيررسمي اعلام كردن زبان و خط ملتها را ندارد، مخصوصا دولتها كه موظف
به شناختن رسمي زبانها و خطوط ملتهاي باشنده در كشورشان و حفظ آنها هستند. ذهنيت حاكم بر اين اصل فوق العاده
غيرمدني و واپس گرايانه و علاوه بر اينها در ضديت با قبول تكثرگرايي و پلوراليسم ملي، زباني و فرهنگي و روند جهاني
سازي است.
٥ اين اصل در حاليكه در باره زبانهاي قومي و محلي نظر ميدهد ، مسئله خطوط اين زبانها را فراموش كرده است.
٦ اين اصل در باره دو سري از زبانها يعني زبان "رسمي" (فارسي) و زبانهاي "محلي و قومي" سخن گفته اما زبان
"سراسري" تركي را، كه نه زبان رسمي و نه زبان محلي  قومي است، بلاتكيلف گذارده است.
٧ اين اصل به مسئله عرصه هاي كاربرد زبانها (در موسسات دولتي؟ در موسسات خصوصي؟) اشاره اي نكرده است. معلوم
نيست آيا كاربرد زبان و خطوط تركي فقط در كتب درسي مدارس دولتي ممنوع است و يا در كتب درسي مدارس خصوصي
هم ممنوع است؟
٨ اين اصل بدرستي بين زبانها و خطوط گروههاي ملي غيرمسلمان و مسلمان فرقي نگذارده است، بنابراين طبق اين
اصل كاربرد مثلا خط ارمني (كه خط رسمي جمهوري ارمنستان است) در كتب درسي ميبايد ممنوع باشد. حال آنكه همه
شاهديم كه ارمنيان از خط ارمني هم در كتب درسي و هم در نشرياتشان استفاده ميكنند. به نظر ميرسد در ايران و در عمل
اين اصل از طرف مقامات فارس و فارسگرا صرفا براي اعمال فشار بر ملتهاي مسلمان غيرفارس و در راس آنها تركها بكارميرود. به همه حال همانطور كه ارمنيها در ايران ميتوانند از الفباي ارمني جمهوري ارمنستان استفاده كنند، تركها هم
ميتوانند از الفباي تركي جمهوري آذربايجان استفاده كنند. يعني الفباي تركي در ايران همانقدر غيررسمي است كه الفباي
ارمني، و ميتوان از الفباي تركي به همان آزادي استفاده نمود كه از الفباي ارمني.
٩ و اصلا اينكه اين اصل ديگر اصول قانون اساسي را هم نقض ميكند. مثلا اصل ٩ را كه ميگويد: "هيچ مقامي حق ندارد
به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزاديهاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند." آزادي ملل
ايراني در كاربرد زبان و خطوطشان چه در عرصه هاي رسمي و دولتي و چه در عرصه هاي غيررسمي و غيردولتي بايد در
قانون اساسي قبول و تضمين شود.

١٠  آنچه كه قانون اساسي آنرا "خط فارسي" مينامد در حقيقت خط عربي است كه براي نيازهاي زبان فارسي مانند چ، گ،
پ، ژ اصلاح شده و به دليل اين اصلاحات، "خط فارسي" (به واقع خط فارسي  عربي) نام گرفته است. عينا خط عربي
مطابق نيازهاي زبان تركي مانند گ، چ، پ، ژ همچنين ئ، ؤ، ۆ، ێ، وْ ، ڭ و ... هم اصلاح و خط حاصل "خط تركي" (خط
تركي  عربي) ناميده ميشود. اما طبق اين اصل قانون اساسي، فارسها در حاليكه مي توانند از خط فارسي -عربي استفاده
كنند، تركها از حق استفاده از خط تركي-عربي محرومند. حال آنكه اگر زبان فارسي حق دارد كه خط عربي اصلاح شده
براي خود يعني خط فارسي  عربي را بكار برد، البته كه زبان تركي هم حق دارد كه خط عربي اصلاح شده براي زبان
تركي يعني خط تركي  عربي را بكار برد. مجبور كردن مردم به كار برد خط ناقص و نامناسب فارسي براي زبان تركي،
حتي براي ديگر زبانهاي ايراني مانند بلوچي و كردي، نقض آشكار و گستاخانه حقوق فرهنگي مردم غيرفارس در ايران
است.

حقيقت چيست:

به نظر مي رسد دلايل واقعي ممنوع كردن الفباي لاتين تركي از طرف كميته ناظر، همان دلايلي است كه باعث شده است
كه اين خط از طرف تركها قبول شود.
يك  الفباي لاتين تركي آوانگار است و به بهترين، دقيقترين و صحيحترين شكلي همه آواهاي زبان تركي را ميتواند ثبت
كند. با اين خط ميتوان قوانين و نظم دستوري حيرت انگيز زبان تركي را با عرياني تمام نشان داد. اين خصوصيتهاي خط
لاتيني تركي باعث ميشود كه آموزش و آموختن زبان تركي تبديل به كاري بينهايت ساده و آسان گردد. با خط لاتيني
ميتوان زبان تركي را با سرعت فوق العاده و بدون هيچ زحمتي ياد گرفت.دو  با آموختن و دانستن خط لاتيني تركي ميتوان به گنجينه ادبيات كلاسيك، متون ادبي و منابع مدرن تركي كه به خط
لاتين در خارج كشور چاپ و نشر شده و ميشوند دست يافت.
سه  تسلط بر خط لاتيني تركي باعث تقويت پيوند و ارتباط بين توركهاي ايران و همزبانان و همتبارانشان در جمهوريهاي
آزربايجان و تركمنستان و تركيه ميشود.
چهار  خط لاتيني تركي برتري غيرقابل انكاري بر خط عربي در عرصه هاي ارتباطات و كامپيوتري دارد كه اين هم به
روند ادغام با دنيا و فرهنگ مدرن بسيار ياري ميرساند.
به علت اين و ديگر مزيتهاي اساسي است كه خط لاتيني تركي عملا به يكي از سودمندترين وسيله هاي تركهاي ايران
براي پي بردن به هويت مليشان تبديل شده است. و اين همان چيزي است كه قوميتگرايان افراطي فارسي چندان طالب آن
نيستند.
به هر تقدير ممنوع نمودن الفباي لاتين تركي اقدامي زشت در محروم كردن مردم ترك ساكن در ايران از يكي ديگر از
اساسي ترين حقوق ملي خود ميباشد. و به همين دليل همه نهادها و انجمنهاي تركي و آذربايجاني در ايران البته كه به هر
طريق ممكن ميبايست به اين اقدام ضد بشري اعتراض كنند و همچنين اعتراض خود را به همه مراجع ذيصلاح داخلي و
خارجي و از جمله تشكيلات حقوق بشري منعكس نمايند، زيرا عمده ترين عاملي كه منجر شده است ملتها و زبانهاي
غيرفارسي به وضعيت اسفبار امروزيشان بيافتند كمخواهي و كرختي خودشان بوده است.


اسلام و خط لاتين

مفيد است ياد آوري شود كه ممنوع نمودن خط لاتين كوچكترين ربطي به اسلام هم ندارد. علاوه بر آنكه خط بسياري از
ملتهاي مسلمان غيرعربي است، بسياري از مقامات ديني مردم ترك و آذربايجاني هم مثل آيت الله اورميه اي حاجي ميرزا
فضل الله مجتهد، حكم به جواز خط لاتين براي زبان تركي داده اند كه ميتواند براي تركهاي مقيد به حكم مقامات ديني
داراي اهميت باشد. در زير فتواي اين روحاني ترك آذربايجاني را در باره الفباي لاتين تركي ميآوریم. علاقه مندان
ميتوانند به اصل اين مطلب و همچنين آناليزي در باره علل مخالفت قوميتگرايان افراطي با خط لاتيني در سايت
مراجعه كنند. در ضمن در ( http://www.tribun.com/Aktuel/Akt%2045.pdf) تريبون به اين آدرس
هم نوشته اي خوب در اين باره به (http://dushunceler.persianblog.com/) وبلاگ جديد و پربار دوشونجه
اسم الفباي لاتين يا عربي درج شده است.
فتواي ميرزا فضل الله مجتهد اورميه اي  جريده اختر، سال ١٢٩٧ ، شماره ٢٢
"تغيير در خط كتب يا اختيار خطي جديدي مطلق جايز است بلا اشكال. بلكه هر گاه موجب تسهيل تعليم و تعلم و تصحيح
قرائت بشود راجح خواهد بود. اگر كسي توهم بكند كه اين تغيير تشبه به اهل خارجه است و جائز نيست، اين توهم ضعيف
است كه اينگونه تشبيهات حرام نيست و الا استعمال سماور بايد جائز نباشد."

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

۱ نظر:

  1. این خط اختراعی مربوط به پان ترکهای کشورترکیه است نه اذری زبان های عزیز کشورایران بهتراست به واقعیت ودموکراسی برای همه ایرانیان ازهرنژادوقومی بیاندیشید تا اندیشه های وارداتی.

    پاسخحذف