شاید تا کنون بارها ضرب المثل "جوتونه بیر ساققا" به گوشتان خورده باشد. معادل آن در فارسی یعنی (با یک تیر دو نشان).ریشه کاربرد این ضرب المثل را در اصطلاحات ترکی یک نوع بازی شبیه به قمار میتوان یافت.
« قاپ » : كه در ترکی آن را « آشيق » مي نامند استخوان كوچكي است كه در پاچه گوسفند و غيره وجود دارد . سابق بر اين « قاپ » وسيله و آلت قمار و هم جزء اسباب بازي هاي كودكان بود . ولي خانواده هاي متدين و روشن فكر مخالف بازي فرزندان خويش با اين آلت بودند .
هر « قاپي » داراي چهار وجه ، با چهار نام مختلف است كه عبارتند از « توُخان » به فارسي « اسب » سطح باريك و صاف ، « آلچي » به فارسي « خر » سطح باريك و ناصاف ، « جيك » سطح چاله دار مقابل « بوُك يا پيك » سطح بر آمده است ، مي باشد و در اصطلاح فارسي كه مي گويند : « جيك و پيك شان يكيست » همان است .
قاپ پاي راست گوسفند را كه آن را با دست راست مي گرفتند . طوريكه « توخان » زير شصت دست قرار مي گرفت « ساققا يا سققه » مي گفتند .
ساققا را گاهي سوراخ مي كردند و درون آن سرب تزريق مي نمودند . تا سنگين شود و در موقع انداختن راست ايستد . ساققا را در همدان سربال خوانند . قاپ پاي چپ گوسفند را كه مورد استفاده چپ دست ها قرار مي گرفت « سوُلاخ » مي ناميدند. همه حيوانات اين نوع استخوان را در پاي خود دارند ولي تنها از نوع گوسفندي در بازي ها استفاده مي شد و اشخاصي كه در انداختن و يا ضربه زدن با « سققه » مهارت داشتند . مي توانستند با يك ضرب آن ، دو يا چند عدد از قاپ ها را از دايره خارج كنند و صاحب بشوند ( مثل گوي بولينگ ) .
لذا ، گفته اند : جوتونه ... اصطلاح « بز آوردن » و « نقش آوردن » مربوط به نوعي قمار با اين آلت بود كه آن را « سه قاپ » مي ناميدند.
استاد شهريار از قاپ هاي دوران كودكي چنين مي گويد :
بوداملاردا چوخلي جيزيغ آتميشام --- اوشاقلارين آشيقلارين اوتموشام
قورقوشوملي سققه آليب ساتميشام --- اوشاق نئجه هئج زادنيان شاداولار
ايندي بيزيم غمي دوتمور دونيالار .
« آشيق » ها را به صورت زيبا با رنگ هاي شاد رنگ مي كردند و كودكان آن روز به جاي كودكان امروز كه با پازل ( خراب درست كن و هزاران گونه وسايل بازي كه دارند. ) با آنها بازي مي كردند .
« قاپ » : كه در ترکی آن را « آشيق » مي نامند استخوان كوچكي است كه در پاچه گوسفند و غيره وجود دارد . سابق بر اين « قاپ » وسيله و آلت قمار و هم جزء اسباب بازي هاي كودكان بود . ولي خانواده هاي متدين و روشن فكر مخالف بازي فرزندان خويش با اين آلت بودند .
هر « قاپي » داراي چهار وجه ، با چهار نام مختلف است كه عبارتند از « توُخان » به فارسي « اسب » سطح باريك و صاف ، « آلچي » به فارسي « خر » سطح باريك و ناصاف ، « جيك » سطح چاله دار مقابل « بوُك يا پيك » سطح بر آمده است ، مي باشد و در اصطلاح فارسي كه مي گويند : « جيك و پيك شان يكيست » همان است .
قاپ پاي راست گوسفند را كه آن را با دست راست مي گرفتند . طوريكه « توخان » زير شصت دست قرار مي گرفت « ساققا يا سققه » مي گفتند .
ساققا را گاهي سوراخ مي كردند و درون آن سرب تزريق مي نمودند . تا سنگين شود و در موقع انداختن راست ايستد . ساققا را در همدان سربال خوانند . قاپ پاي چپ گوسفند را كه مورد استفاده چپ دست ها قرار مي گرفت « سوُلاخ » مي ناميدند. همه حيوانات اين نوع استخوان را در پاي خود دارند ولي تنها از نوع گوسفندي در بازي ها استفاده مي شد و اشخاصي كه در انداختن و يا ضربه زدن با « سققه » مهارت داشتند . مي توانستند با يك ضرب آن ، دو يا چند عدد از قاپ ها را از دايره خارج كنند و صاحب بشوند ( مثل گوي بولينگ ) .
لذا ، گفته اند : جوتونه ... اصطلاح « بز آوردن » و « نقش آوردن » مربوط به نوعي قمار با اين آلت بود كه آن را « سه قاپ » مي ناميدند.
استاد شهريار از قاپ هاي دوران كودكي چنين مي گويد :
بوداملاردا چوخلي جيزيغ آتميشام --- اوشاقلارين آشيقلارين اوتموشام
قورقوشوملي سققه آليب ساتميشام --- اوشاق نئجه هئج زادنيان شاداولار
ايندي بيزيم غمي دوتمور دونيالار .
« آشيق » ها را به صورت زيبا با رنگ هاي شاد رنگ مي كردند و كودكان آن روز به جاي كودكان امروز كه با پازل ( خراب درست كن و هزاران گونه وسايل بازي كه دارند. ) با آنها بازي مي كردند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر