جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۱

مزایای دو زبانه بودن


این مقاله ابتدا در شمارۀ 17 مارس نیویورک تایمز به چاپ رسیده است.

صحبت به دو زبان به جای فقط یک زبان، در دنیایی که به طور روز افزونی به سوی جهانی شدن پیش می رود دارای مزایای آشکاری است. اما در سالهای اخیر دانشمندان نشان دادن این نکته را آغاز کرده اند که سودمندی های دو زبانه بودن حتی بنیانی تر از توانایی سخن گفتن با طیف وسیع تری از مردم است. چنین پیدا است که دو زبانه بودن بر هوشمندی شما می افزاید. می تواند بر مغز شما تأثیری عمیق بگذارد، مهارتهای شناسنده شما را که با زبان هم ارتباط ندارند بهبود بخشد و حتی در برابراختلال حواس به هنگام سالخوردگی سپری ایجاد کند.

این طرز نگاه به دو زبانه بودن با نحوۀ استنباطی که از دو زبانه بودن در سرتاسر قرن بیستم وجود داشت به گونه ای چشمگیر تفاوت دارد. پژوهشگران، مربیان و سیاستگذاران تادیر زمانی زبان دوم را از دیدگاه شناخت و شعور به منزلۀ مداخله ای که سد راه شکوفایی تحصیلی و فکری یک کودک می شد تلقی می کردند.

آنها در مورد مداخله اشتباه نمی کردند: شواهد فراوانی در دست است که نشان می دهد در یک مغز دو زبانه سیستم مربوط به هر دو زبان حتی هنگامی که تنها یک زبان به کار برده می شود، فعال اند و به این ترتیب وضعی پدید می آید که یک سیستم سد راه سیستم دیگر می شود. ولی بنا بر آنچه که پژوهشگران در یافته اند، این مداخله نقطۀ ضعف چندانی نیست بلکه موهبتی در یک لباس مبدل است. مغز را وادار می سازد که تضادهای درونی اش را رفع کند، فکر را برای نیرومند ساختن عضلات شناسندۀ خود ورزش می دهد.

برای نمونه، چنین می نماید که دو زبانه ها در حل برخی از انواع معماهای فکری در مقایسه با یک زبانه ها مهارت بیشتری دارند. در سال 2004 در پژوهشی که توسط روان شناسان الن بایالیست و مارتین رهی هدایت می شد، از کودکان دو زبانه و یک زبانه در سن پیش از دبستان خواسته شد تا دایره های آبی و سرخی را که روی صفحۀ کامپیوتر نشان داده می شدند در دو جعبۀ دیجیتال، یکی با نشان دایرۀ سرخ و دیگری با نشان دایرۀ آبی از هم جدا کنند.

در تمرین نخست کودکان می بایست شکل ها را براساس رنگ ازهم جدا کنند، دایره های آبی را در جعبۀ علامت گذاری شده با دایرۀ آبی و دایره های سرخ را در جعبۀ علامت گذاری شده با دایرۀ سرخ جای دهند.هر دو گروه با سهولت نسبی از عهده بر آمدند. در تمرین بعدی از کودکان خواسته شد تا این کار را بر اساس شکل انجام دهند، که با چالش بیشتری همراه بود، چون مستلزم آن بود که تصویر ها بر اساس شکل در جعبه هایی با رنگ متفاوت جای داده شوند. دو زبانه ها در این تمرین سرعت عمل بیشتری از خود نشان دادند.

مجموعه ای از شواهد در چنین پژوهش هایی نشان می دهد که تجربۀ دو زبانه بودن کارکرد به اصطلاح اجرایی مغز- یک سیستم فرمان که فرایند های توجه برای برنامه ریزی، حل مشکلات و انجام دیگر امور نیازمند به کار مغزی به وسیلۀ آن هدایت می شود- را بهبود می بخشد. این فرایندها نادیده گرفتن موجبات انحراف حواس را برای متمرکز ماندن، متوجه ساختن عمدی حواس از یک چیز به چیز دیگر و نگهداشتن اطلاعات در حافظه – نظیر به یاد آوردن رشته ای از مسیرها در حال رانندگی، شامل می شوند.

چرا با هم درگیر بودن دو سیستم زبانی که به طور همزمان فعالند، این جنبه های شناسایی را بهبود می بخشد؟ تا همین اواخر پژوهشگران بر این باور بودند که مزیت دو زبانه بودن در وهلۀ نخست از یک توانایی بازداری که بر اثر تمرین برای سرکوب یک سیستم زبانی ورزیده شده سرچشمه می گیرد: چنین تصور می شد که این سرکوب، مغز دو زبانه را ورزیده می کند تا موجبات انحراف حواس را در دیگر زمینه ها نادیده بگیرد. اما این توضیح به طور روزافزونی ناکافی تشخیص داده شده است، زیرا مطالعات نشان داده اند که دو زبانه ها حتی در کارهایی که نیاز به منع و بازداری ندارند، مانند گذراندن یک خط از میان رشته ای اعداد رو به افزایش که به صورت نامنظم و تصادفی بر روی یک صفحه پراکنده اند، بهتر عمل می کنند.

تفاوت اساسی میان دو زبانه ها و یک زبانه ها ممکن است ساده تر از این باشد: یک توانایی افزایش یافته برای زیر نظر داشتن محیط. آلبرت کوستا، پژوهشگر دانشگاه پمپیو فابرا در اسپانیا می گوید: "دو زبانه ها مجبورند غالبا خود را از این زبان به آن زبان انتقال دهند- ممکن است شما با پدرتان با یک زبان و با مادرتان با زبان دیگری صحبت کنید. این کار به تغییر مسیر پیرامون ما به همان ترتیبی که هنگام رانندگی اطراف خود را زیر نظر داریم نیازمند است." آقای کوستا و همکارانش در پژوهشی برای مقایسۀ دو زبانه های ایتالیایی و آلمانی دان با یک زبانه های ایتالیایی در کارهای نیازمند به اعمال نظارت، دریافتند که افراد دو زبانه نه تنها بهتر عمل می کنند، بلکه کارشان را با فعالیت کمتری در بخشی از مغز که با کار نظارت در ارتباط است انجام می دهند، و این خود نشان می داد که آنها از کارآیی بیشتری برخوردارند.

چنین می نماید که تجربۀ دو زبانه بودن از هنگام کودکی تا سالخوردگی بر مغز اثر می گذارد (و همچنین دلیلی برای اعتقاد به مصداق داشتن این امر در مورد کسانی که زبان دومی را در سالهای آخر زندگی می آموزند، وجود دارد.)

در سال 2009 درپژوهشی زیر هدایت اگنس کواکز از مدرسۀ بین المللی مطالعات پیشرفته درتریست، ایتالیا، کودکان 7 ماهه که در یک محیط دو زبانه قرار گرفته بودند با کودکانی از همان سن که با استفاده از یک زبان پرورش یافته بودند، مقایسه شدند. در یک رشته آزمایشهای نخستین، به کودکان یک علامت صوتی ارائه و سپس یک عروسک خیمه شب بازی در گوشه ای از صفحه نشان داده شد. هر دو گروه کودکان آموختند که به همان سوی صفحه نگاه کنند. اما در یک رشته آزمایش های بعدی، وقتی عروسک شروع به ظاهر شدن در طرف مخالف صفحه کرد، کودکان پروش یافته در محیط دو زبانه یاد گرفتند که با سرعت نگاه منتظرشان را به جهت جدید بدوزند، در حالی که کودکان دیگر از عهده این کار برنیامدند.

آثار دو زبانه بودن تا دوران سالخوردگی تداوم پیدا می کند. در یک پژوهش اخیر با شرکت 44 تن از افراد سالخورده و دو زبانۀ اسپانیایی- انگلیسسی، دانشمندان تحت هدایت تاما گولان، روانشناس و متخصص اعصاب از دانشگاه کالیفرنیا در سن دیه گو، دریافتند افرادی که در درجات بالاتری از تسلط بر دو زبان قرار دارند- این امر به کمک یک ارزیابی تطبیقی در مورد تسلط بر هریک از دو زبان مشخص شد- در برابر شروع اختلال حواس و دیگر علائم بیماری آلزهایمز مقاوم ترند: هرچه درجۀ تسلط در دو زبانه بودن بالاتر باشد این بیماری ها دیرتر آغاز می شوند.

هیچکس تا به حال قدرت زبان را مورد تردید قرار نداده است. ولی چه کسی گمان می کرد واژه هایی که ما می شنویم و جملاتی که به آنها صحبت می کنیم چنین تأثیر عمقی بر جای بگذارند؟ 






نوشتۀ یودهیجیت بهاتاچارجی
عضو هیئت تحریریۀ علمی


یودهیجیت بهاتاچارجی یکی از اعضای هیئت تحریریۀ علمی است.



منبع: فیسبوک وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

۲ نظر:

  1. پس خوش بحال خودم که که علاوه بر زبان مادري (کردي),
    فارسي و ترکي هم ميدونم و صحبت ميکنم!

    پاسخحذف
  2. https://balatarin.com/permlink/2012/4/14/2995509

    پاسخحذف