چهارشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۹۱

پیشنهاد تشکیل یک ستاد گفتگو


جنبش سبز ایران نشان دهنده نا رضایتی مردم ایران از این حکومت بود . زیرا که تا قبل از این نارضایتی ما از این حکومت زیر لایه ای از خاکستر سکوت و صبر و تحمل و بعضا ترس و احتیاط پوشیده شده بود و جهانیان در سطح گسترده از آن اطلاع نداشتند. هزینه هایی که داده شد بسیار سنگین و دردناک بود. امروز عده ای معتقد به این هستند که دادن آن هزینه ها نیاز نبود . یا اشتباه بود . بعضی معتقد هستند که تاریخ قضاوت خواهد کرد و عده ای معتقد هستند که این هزینه ها مشروعیت این نظام را برای همیشه زیر سوال برد .در هر صورت صدای ناله های شبانه مادران ایرانی هنوز در کوچه پس کوچه های شهرهای ایران شنیده می شود و این زخم التیام یافتنی نیست .


چند سالی است که بالاترین عرصه گفتگوهای سیاسی و عقیدتی فرهنگی و اجتماعی است . گفتگو که چه عرض کنم !در تمام این سالها همه گروهها به شکلی حرف خودشان را زدند ولی در نهایت حالا کار به جایی کشیده که دو طرفی که معمولا در بحث رقیب یکدیگر هستند یکسری الغاب عجیب و غریب برای هم یافته اند و بحثها تبدیل شده به میدانهای نمایش . 


 

تصور کنید یک نمایشنامه نوشته شده و آماده است و یک سری بازیگر هر روز در یکساعت مشخص نقشها و دیالوگهای خود را اجرا می کنند .
عده ای یکطرف میدان می ایستند یکسری طرف دیگر . چیزی شبیه به تعزیه ! یک عده هم تماشاگرند . بعضی بی تفاوت و بعضی متاثر از ماجرا .
در واقع هر کسی نقش خودش را به خوبی میداند . یکی در جایگاه منطق است و دیگری در جایگاه فحاش . یکی کپی پیست می کند و آن دیگری تایید بقیه همفکرانش
یکی کمپانی اسکرین شات دارد و دیگری مسئول جمع آوری منفی است . یکی گزارش شناس است و تشخیص میدهد چه لینکی چه گزارشی نیاز دارد و دیگری کارش فقط تکرار و تکرار حرفهای سالهاست .
در پایان هم سر ساعت هر کسی میرود تا دوباره روزهای بعد بیاید و نقشش را بازی کند . این نمایش تکراری بدلیل اینکه از روی متن اجرا نمی شود و باصطلاح فی البداهه اجرا می شود تغیرات بسیار کمی در اجرای روزانه اش پیش میاید ولی نه خیلی زیاد !
بلاخره بعد از کلی پاره کردن پیراهن در این سایت باید بتوانیم یاد بگیریم چند کلامی هم با هم صحبت کنیم . صحبت به معنای گفتگو و رد و بدل کردن مفاهیم .
در واقع این کار برای ما سخت نیست . بشرط اینکه یاد بگیریم می شود در کنار هم باشیم و کمی اختلاف هم داشته باشیم . می شود در کنار هم باشیم و تفاوت اندیشه داشته باشیم . نیاز نیست حتما یک گروه گروه دیگر را تغییر دهد یا حذف کند .
انتخاب یک نفر از هر گروه سیاسی و عقیدتی و تشکیل اتاق گفتگو برای شروع بسیار خوب است . رای گیری درون گروهی برای انتخاب نماینده هر گروه و پذیرش نمایندگان توسط ستاد گفتگو . استارت این کار باید بسیار زودتر از اینها زده میشد ولی اصلا برای شروع دیر نیست . 


 



نقطه مشترک تمام گروههای سیاسی و عقیدتی حذف نظام ج ا است . پس باید از جایی آغاز شود اتحاد ما . قطعا سخت خواهد بود و قطعا اختلافاتی وجود خواهد داشت ولی غیر ممکن نیست . زبان مشترک یکدیگر را در خواهیم یافت

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

۱ نظر:

  1. حلالم کن!

    راستش، خیلی‌ بدبینانه به وبسایتِ تون میومدم و مطلب را می‌خوندم، البته هیچ گاه هم نظرِ منفی‌ ندادم، هیچ گاه کامنتِ توهینی نگذاشتم و یا اینکه مخالفتی نشون ندادم، چند بار کامنت گذشتم ولی‌ همش دربارهٔ این بود که بیایم با هم صلح کنیم! ولی‌ همیشه دلگیر بودم، میدونی‌ چرا؟ چون می‌گفتم شما که داری اینقدر آذربایجان را نشون میدی، کاشکی‌ بقیه جا‌های ایران را هم به ترک‌ها نشون می‌دادی، تا بفهمن که به‌خدا فرقی‌ نداریم، همه به یک اندازه خوبیم به یک اندازه بد! وجدانِ همه انسان‌ها پاک هست، اگر ظلمی شده از رو جهالت بوده که با اطّلاع رسانی درست می‌شه، ولی‌ مسیری را که الان اکثر فعالانِ قومی طی‌ می‌کنم، مسیرِ دشمن سازی و جنگِ نژاد پرستی‌ هست! جنگی که هیچ گاه در ایران نبوده و باید همه ایرانی‌‌ها با اعتماد به نفسِ بیشتری به خودشون نگاه کنند و به آن افتخار کنند، باید این را به همه جهان نشون بدن!

    ببین عزیزم، امروز هم با کلی‌ دلگیر بودم، با ناامیدی اومدم تو وبسایتت ببینم می‌تونم یک جوری کامنتِ دوستانه بگذارم که شاید آتیشِ ۲ طرف بخوابه!

    عزیزم من تو آلمان هستم، سطح اطلاعاتِ عمومی‌ام خیلی‌ خوب، خیلی‌ مسائل را تجزیه تحلیل می‌کنم، تا وقتی‌ در ایران بودم اینقدر آزادانه فکر نمیکردم، چون ایران دچارِ جو سازیِ شدیدی هست که خود من هم درگیرش بودم!

    اینجا من تو آلمان همش برای ایران دلم می‌سوزه، این خارجی‌‌های بیشرف دارن اختلافِ قومی اونجا راه میندازن که مردم را به جونِ هم بندازن، تا همون اتفاقی‌ که تو اروپا افتاد، تو ایران هم بیفته. اینجا تو اروپا با اینکه اینهمه از نظرِ نژادی، زبانی، فرهنگی‌ نزدیک هستن، ولی‌ نتونستن باهم زندگی‌ کنند و کلی‌ کشتار پیش اومد!

    اینها کلا میخوان تو اون منطقه یک جنگی راه بیفته، آمریکا که پولی‌ نداره به ایران حمله کنه، میگه بگذار خودشون خودشون را بکشند!

    اگر دقت کنی‌، کلمه نژاد پرست بودنِ فارس‌ها و اینکه کلا رو نژادِ فارس حساس شدن و تعصباتِ ۲ طرف را زیاد کردن، تو این ۲ ۳ سالِ اخیر بسیار شدت گرفته! فکر نمیکنیی دسیسه‌ای پشتِ پرده هست؟ ببین اگر اختلافی باشه، ترجیحا پیشِ خودمون حل بشه بهتر هست تا اینکه دوباره بازیچهٔ دست این غربی‌ها بشیم، ۱۰۰ سال این غربی‌ها ۱ روزِ خوش برامون نذاشتن، البته خودمون هم مقصریم! (نه به خاطره اینکه نژاد پرست هستیم! بلکه) به خاطره اینکه متاسفانه ما جامعه بسیار عقب افتاده بودیم که جدیداً داریم کم کم مدرن میشیم! ما هنوز جمعیتِ زیادی بیسواد داریم! روشنفکر و فیلسوف آنقدر که باید داشته باشیم نداریم! این دردِ جامعه هست! سطح معلوماتِ پأیین و بی‌سوادی! ولی‌ این جامعه هم باز انسان هست و شریف هست، هیچ کشوری حق نداره بهش ظلم کنه و هر بار دسیسه‌ای برامون بچینه!

    مرسی‌ که به دردِ دل من گوش دادی، خیلی‌ تو این غربت حسرت میخوردم. من خودم ۱۰۰ درصد از اون جای ایران هستم ( که بهش میگن فارس) ولی‌ به خدا قسم، حالم از این کلمه بهم میخوره! یک بار خودمو فارس ننامیدم، همیشه گفتم ایرانی‌ هستم! عاشقِ ایران هستم و عاشق تنوع آاش هستم! و واقعا هم حیفم میاد که فرهنگ و زبان هاش از بین بره! تو نمیدونی این کشور چقدر زیباست! فقط به کار فرهنگی‌ نیاز داره!

    یک چیزِ دیگه هم بگم! همیشه ۲ ۳ تا عقیده دربارهٔ مردمِ شمال غربِ ایران (ترک ها، آذری ها، ایرانی‌ ها، تبریزی ها، ارومیه‌ای ها، اردبیلی ها، یا به هر اسمی که میگن) داشتم و دارم.

    اینها آدم‌های پاا برجایی بودند که بسیار رو حرفشون ایستادن و بسیار مقاومت کردن و بارها نه‌فقط شهر‌های خودشون که کلِّ ایران را نجات دادند، و ما هنوز امید داریم که یک روز شما‌ها بیاید و به بقیه مردمِ ایران کمک کنید!

    به امیدِ روزی که دوستی‌ِ بیشتری در جامعه بوجود بیاد، و همه ما در مدرسمون، زبونِ خودمون را داشته باشیم و حتا کمی‌ هم از زبون‌های دیگرِ ایران یاد بگیریم (مگه اشکالش چیه که من یک سلام و علیک کردی بلد بشم؟؟؟؟)

    به امیدِ سرزمینی مدرن، آباد و با آرامش، که بسیار به ما نزدیک هست :-)

    سیمین

    پاسخحذف