پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۱

یادی از کاظم خان قهرمان آذربایجانی از خطه اورمیه


«تورپاقدان پای اولماز»
این ضرب المثلی است از زبان یک سردار قهرمان آذربایجان در آخرین لحظات زندگی اش برزبان آورد او که ستارخان وشیخ خیابانی الگوی مبارزات ضد استعماری او بودند.





کاضیم خان قوشچی  متولد 1246ه.ش در بخش قوشچی محال انزل از توابع اورمیه ،در اوج جوانی که مقارن با مبارزات مشروطه خواهی ملت آذربایجان بود با آشنایی با اندیشه های آزادیخواهی به مبارزه علیه مستکبرین داخلی و استعمارگران خارجی برخاست.
کاظیم خان نمونه کاملی از ابر قهرمان ملی آذربایجان،با به ارث بردن عشق ستارخان به آذربایجان و روحیه سازش نا پذیری خیابانی،این بار بیرق عدالت خواه بابک را همراه با نغمه های حماسی کوراوغلو در قلعه”قیرخلار” به اهتزاز در آورد.





 

 تصاویری از محل اقامت کاظم خان

کاظیم خان دریده شدن شکمهای 60 تن از مردان روستای گویرچین قالا را در یک شب توسط کور یوسف ارمنی،زنده به گور کردن ترکان روستای قولونجو توسط عمرخان شیکاک،فرو بردن سرنیزه به دهان کودکان شیرخوار قوشچی توسط سالداتهای روس و خود کشی زنان ترک  برای حفظ ناموس را نمی توانست ببیند و تحمل کند.
 «
شهرقوشچي مركز بخش انزال درغرب درياچه اورميه كه باشهرستان اورميه55كيلومتروباشهر سلماس45كيلومترفاصله داردازطرف شمال به كوه سوغان داغي وشمال شرقي وشرق به دربند(قلعه تاريخي اورارتويي)وبئي داغي وروستاهاي قره باغ،باري،گورچين قلعه وكاظم داشي وازغرب به قارني ياريق داغي وازجنوب به روستاهاي جمال آبادوقولنجي وپادگان شهيدآبشناسان قوشچي محدود مي شود.
((قلعه اورارتويي))در((دربند))و((آغ بولاغ))ومنطقه باستاني((هجيل تپه سي))،((كارنا))و...ازقدمت7 هزارساله قوشچي ومنتقه حكايت دارد.
»

کاظیم خان و قلعه مشهورش  قیرخلار قالاسی تنها مامن و پناهگاه ترکان اورمیه وسلماس در اوج یکه تازی قشون مسیحی به ویژه یاغیان کرد بود،در جریان ورود علی احسان پاشا فرمانده مشهور قشون ترک عثمانی به انزل،با واگذاری بخشی از عساکر تحت فرماندهی کاظیم خان و همکاری کاظیم خان با ارتش ترک در آزاد سازی خوی از دست قوای مسیحی نقش و اهمیت کلیدی کاظیم خان در مقابل دشمنان ملت آذربایجان به خوبی نمایان می شود.

بعد از پاکسازی غرب آذربایجان از روسها و ارمنیها توسط قشون آزادیبخش ترکان عثمانی هنوز ملت ترک اورمیه،سلماس وخوی مزه آرامش را نکشیده این بار نوبت اشرار کرد رسید،استعمار با شکست پروژه ارمنستان بزرگ این بار تعدادی از کردهای همیشه در صحنه جهت مزدوری به رهبری اسماعیل سیمیتقو را از شمال عراق به غرب آذربایجان بویژه اورمیه وسلماس کوچانده و با مجهرکردن آنها غرب آذربا یجان را به خاک و خون کشانده و بر روی کشتکان ترکها رویای تشکیل کردستان موهوم را در سر پروراندند.نقش محوری و حیاتی کاظیم خان در مقابل افکار و توطئه های مزدوران اجیر شده اشرار کرد از اهمیت زیادی برخوردار است که به جرات می توان گفت که به دلیل خروج قشون ترک عثمانی تنها سنگر و دژ استقامت در مقابل تحرکات وجنایات کردها بود که جمله معروف سیمیتقو”کاظیم خان دمل پشت گردن من و مانعی برای رسیدن  به افکارم است” اهمیت نقش کاظیم خان در نقش بر آب شدن توهم کردستان موهوم را به خوبی ثابت می کند.





 کاظم خان به همراه تفنگ دارانش در روستای ماواتل


کاظیم خان در عمل و در امورات جنگی به خصوص ساخت سلاح ازجمله توپ و بمب دستی یک نابغه و در نظر به مثابه یک روشنفکر در تجزیه تحلیل مسائل بود،با عشقی که به ملتش و سرزمینش داشت همواره اولگوی جوانان زمانش  بود.قلعه اش قیرخلار(کاظیم داشی)مانند بذ قالاسی کلیبر محل فوران خشم و عصیان ملت ترک در برابر دشمنان این ملت بود.
با عظیمت رضاخان به قوشچی جهت سرکوب قیام یاران کاظیم داشی،کاظیم خان در پیامی به رضا میر پنج این چنین بیگانه بودن رضاخان برای ملت تورک را بیان کرد: “من اگر هر روز صد بار کشته شوم و دوباره زنده شوم و خون سرخم سنگهای این صخره را رنگین کنند هرگز تسلیم بیگانه نمی شوم؛آری کاظیم خان به درایت خود بیگانه و اجنبی بودن رضاشاه و ظلمی را که در حق تورکان آذرباجان خواهد کرد را پیش بینی کرده بود و در خطابی به همسنگرانش خطر سلب حکومت از دست ترکان و کودتای رضا شاه را اینطوری گوشزد کرده بود”دوستان،دولت قاجار هر چه بود همزبان ما و از خود ما بود ولی الان با دشمنی سرکار داریم که نه زبانش به زبان ما می ماند نه دینش:”اصرار حکومت پهلوی واستعمار انگلبیس برای دستگیری کاظیم خان ترس از حدود 500 نفر پیاده و سواره نبود بلکه ترس از خلق قهرمان ملی جدید آذربایجان که خود به تنهایی تمام ویژه گیهای یک ملت را دارابود،ترس از خلق الگوی جدید یک مبارز در مقابل تفکرات ضد ترکی و تغییر ترکیب جمعیتی منطقه بود.
کاظم خان به عنوان سرشناس ترين سلحشورغرب آذربايجان درسياه ترين دوران تاريخ معاصر يعني حدفاصل پايان سلسله قاجاروروي كارآمدن سلسله پهلوي ووقايع جنگ جهاني اول بامجاهدت هاي7ساله برگ زريني رادر تاريخ قوشچي،انزال،اورميه،آذربايجان وايران رقم زده است.تاخت وتازدولت روس وانگليس درمنطقه آذربايجان وشرارتهاي دامنه دارهرج ومرج طلبان(سيمتقو،عبيدالله،مارشيمون،پتروس)كه با بي كفايتي دولت مركزي همراه شده بودناامني،گرسنگي،كشتار،نسل كشي رادرمنطقه حاكم كرده بود.
كاظم خان قوشچي باشجاعت ودرايت به سازماندهي اهالي غيورمنطقه قوشچي وانزال جهت مقابله بااجانب وعوامل آنها پرداخت علاوه برانزال شمالي تفنگچيان فداكاري ازقولنجي،كهريز،عسگرآباد،به صفوف رزمندگان كاظم خان كه كاظم خان داشي رابه قلعه تسخيرناپذيري تبديل كرده بودندپيوسته وصادقانه درراه دفاع ازجان وناموس ومال مردم منطقه 7سال ازجان خودمايه گذاشتند.هسته مديريت ومبارزاتي كاظم خان بامردان بزركي همچون داداش بيگ(مشاورنظامي)جانعلي بيگ(مشاورسياسي)اژدربيگ ،حاج الهوردي،محمدافندي(عثماني)،جعفرفراشباشي شكل كرفت.
اولين نبرد مسلحانه كاظم خان برعليه جيلوها،سيمتقو،روسهادرسال1288ه ش اتفاق افتادومردمي ترين ومردميترين نهضت مسلحانه در غرب آذربايجان رااعلام كردوكوههاي انزالشمالي ومنطقه قوشچي به كانون مقاومت ياران كاظم خان تبدبل شد.
كاظم خان درمقابل خلع سلاح روسهاتسليم نشدوباياران خوددركوههاي اطراف قوشچي جنگ پارتيزاني راشروع كرد.باخروج روسهاازايران آسوريهاي رانده شده ازتركيه(كه به جيلومشهوربودند)وباحمايت مردم آذربايجان درمناطقي از آذربايجان سكني كزيده بودند اسلحه هاي روسهاراخريداري كرده وبه روي مردم بي گناه آذربايجان آتش گشودند.وبراي ايجادحكومت ارمني وغصب خاك آذربايجان به قتل وعام شيعيان پرداختندومتجاوزاز100هزارنفرازمردم بي دفاع منطقه غرب آذربايجان رابه صورت برنامه ريزي شده قتل عام كردنداماكاظم خان توانست باسرسختي حداقل ازقتل عام نصف مردم قوشچي وقره باغ وديگرروستاهاي انزال شمالي جلوگيري كند.
 کاظم خان در جنگ هایی که با نیرو های سیمیتکو داشت بار دیگر مجبور گردید که اهالی را به جزیره کوچک و سنگ کاظم داشی هدایت کند و اینبار اهالی به مدت شش سال در این جزیره سنگی به مقاومت و اقامت پرداختند و در این مدت ایثار و فداکاری هایی که انجام می شد شاید در طول تاریخ کم نظیر باشد. و از سویی دیگر وجود کاظم خان پشتوانه محکم و گرمی برای اهالی منطقه بود.
سال1297ه ش گرسنگي وقحط كه حاصل ناامني كشتارنسل كشي توسط جيلوها(ارامنه)بودوبااقدامات غيرانساني اسماعيل سيمتقوتوام بودوسياه ترين برگ تاريخ قوشچي وانزال رارقم زده بودكه باتدبير كاظم خان قلعه كاظم داشي براي مقاومت واسكان اهالي انتخاب ومردم ومبارزان درآن جاي گرفتند وبامرادات كاظم خان آذوقه وگندم ازطريق قايق وازشرفخانه به كاظم داشي ميسرمي شد.واين محل به مدت6سال مامن وپناهگاه ودژاستوار ساحشوران كاظم خان واهالي منطقه تاسال1302گرديد.
این جنگ ها عاقبت با پیروزی قطعی کاظم خان و پاکسازی منطقه از دست اکراد پایان یافت اما این پایان کار نبود و از سویی دیگر کاظم خان به پیشنهاد کنسول انگلیس جواب رد داد و در نهایت این مرد رشید در پیکاری نابرابر با نیرو های رضاخان و یاغیان منطقه بعد از شش سال درگیری به واسطه انفجار بمب دست ساز خویش در سال 1302 ه.ش در جزیره معروف کاظم داشی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
 کاظیم خان هیچ وعده وعیدی را جهت ترک قلعه و مصالحه نپذیرفت،چون سرنوشت در حال خلق اسطوره و سمبل مقاومت، این بار در غرب آذربایجان بود،کاظیم خان با عدم تسلیم و عدم سازش می خواست روحیه و تفکر عشق به خاک،عشق به ملت و از همه مهمترضرب المثل "تورپاقدان پای اولماز"همیشه آویزه گوش مردمش باشد.همانطور که قول داده بود مرگ را بر تسلیم یا وعده والی گری اورمو ترجیح داده و در سن 62 سالگی بر اثر انفجار بمب ساخت دست خودش  به شهادت رسید

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر