دوشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۱

آذربایجانی ِ گمنامی که برای وطن جان داد



شرحی مختصر:

حاج بابا خان مجاهد اردبیلی ازجمله چهره های مبارز دوران مشروطه بود که دردوران پرتلاطم مبارزان آذربایجان درانقلاب مشروطه سهم بزرگی داشته است. اودر آغازنهضت درصف مجاهدان درآمد وبه دلیل بی باکی و هوش بالادراندک مدتی به سرکردگی مجاهدان انتخاب شد. وی دوشادوش ستارخان باسپاه رحیم خان وقشون روس به مبارزه پرداخت.بعداز اغازجنگ جهانی اول غیورمردانی کمیته دفاع ملی تشکیل دادندکه باباخان نیزازاعضای فعال آن بود.وی سالها بعد با عضویت درکمیته مجازات به زندگی ننگین رشیدالملک حاکم اردبیل پایان داد.



















در تاریخ آمده است که میرزاکوچک خان هوادار مشروطه بود و زمانی که محمدشاه قاجار با پشتیبانی روسیه پارلمان را به توپ بست و تعدادی از مشروطه خواهان را دستگیر کرد، میرزا کوچک خان تصمیم گرفت به نیروهای «ستارخان» و «حاج باباخان اردبیلی» بپیوندد، اما بدلیل بیماری از این کار منصرف شد.

او توسط امیرالسلطنه دستگیر شد وبدون محاکمه توسط ضرغامی نامی ازسران فولادلو کشته شد.. قبری منتسب به وی درروستای نوشارفولادلو شناسایی شد وسپس پیکرش به بقعه شیخ جبراییل انتقال داده شد








کالبد شکافی وقایع معاصر دوران فعالیت حاج بابا:


آذربایجان در مشروطه چه در زمینه سیاسی و اجتماعی و چه در زمینه فرهنگی و اقتصادی نقش مهم و بارزی با مردانی همچون ثقه الاسلام ،حیدرخان عمو اوغلو و علی میسو ، حاج باباخان اردبیلی ،ستارخان ،باقر خان داشته است که جاودانه تاریخ خواهند ماند.

در این نوشته در مورد حاج باباخان اردبیلی یکی از قهرمانان و دلاوران مشروطه که در راه آزادی و عدالت شهامتهای فراوانی نموده است صحبت خواهیم نمود. در کتابهای مربوط به مشروطه همچون تاریخ مشروطه احمد کسروی از این ابر مرد تاریخ سخنی به میان نیامده و تنها کسروی در قسمتی از کتابش چنین می گوید که "حیف این مرد را دیرتر شناختم."...

در مورد زمان دقیق به دنیا آمدن حاج بابخان اطلاعات دقیقی در دسترس نمی باشد اما به دلیل شهادت وی در سن 50 سالگی و در سال 1305 ،با این حساب در سال 1255 به دنیا آمده است .حاج بابا خان در روستای نوشار اردبیل به دنیا آمده است. در این اینجا ابتدا مختصری در مورد شرایط اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی دوران قبل از به دنیا آمدن بابا خان و بعد از آن اشاره نموده و سپس در مورد زندگی او و فعالیتهایش در تشکیلات سیاسی اجتماعیون عامیون بحث نموده و در ادامه گذری بر رشادتهای وی در شهر اردبیل و سایر شهرها خواهیم داشت:


وضعیت اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی قبل از به دنیا آمدن باباخان و بعد از آن:


 



در آن دوران که سیستم فئدالی حاکم بوده و مالکان ظالم از هیچ ظلم و ستمی بر رعایا ابایی نداشتند و فقر و بی سوادی موجود در جامعه نیز به نفع غرب و فراماسونها بود و از طرف دیگر آنها این بحران را تشدید می نمودند، همچنین مرتجعین و مالکان بر حرام بودن تحصیل علوم جدید پافشاری نموده ومانع گسترش علم و سواد آموزی بودند.تنها معدود افراد وابسته به دربار و وزرا می توانستند تحصیل علم نموده و حتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروند که این رویه در دوران عباس میرزا افزایش یافته و دانشجویان زیادی برای تحصیل به اروپا فرستاده می شوند.
رشوه خواری و بی بند و باری که حکومت را فراگرفته بود به نفع غرب بود به طوری که سفیر انگلستان در ایران ،سرجان ملکم به دولت انگلیس می نویسد: " در دربار حکومت قاجار از وزیر گرفته تا نگهبان به رشوه خواری روی آورده اند! به نظر من این حکومت در حال از بین رفتن است. اگر چنین اقداماتی در دربار حکومت عثمانی نیز انجام شود آنها نیز اقتدارشان را از دست خواهند داد ".
عاشقان ملت و آزادی به مقابله با ظلم و جور وستم برخاسته و به دفاع از عدالت اجتماعی و سیاسی بر می خیزند.باباخان ،ستارخان ،باقر خان و... افرادی دیگر با مشاهده ظلم مالکان ،بی سوادی ملت ،فقر و گرسنگی ،غارتگران و یاغیان ،بی قانونی ،نفوذ اجنبی ها و عقب ماندگی حکومت در سیاستهای داخلی و خارجی با شجاعت و رشادت تمام قیام نموده و حق وحقوق طبیعی ملت دفاع نمودند.




حاج بابا خان اردبیلی و مشروطه:










دوران جوانی باباخان زمان شروع مبارزات مشروطه است.باباخان در دوران جوانی از ظلم ستم مالکین در روستاها به جاه آمده و برای پیدا کردن شغل مناسب و گذران زندگی به شهر اردبیل مهاجرت می نمایند. وی که در شهر مشغول خرید و فروش بوده،روزی در مقابل مأموران مالیات به علت فزونی مالیات اعتراض نموده و با دفاع از خود در مقابل حمله ی مأموران یکی از آنها را زخمی مینماید.
باباخان که دیگر امنیت خود را در شهر در خطر دیده به آذربایجان شوروی (جمهوری آذربایجان کنونی) فرار مینماید. وی که در آنجا در معادن نفت مشغول به کار بوده با مبارزین مشروطه خواه به خصوص حیدر خان عمو اوغلو که در راه عدالت اجتماعی –سیاسی فعالیت می نمودند آشنا شده و با آنان همفکری می نماید.

باباخان بلا فاصله با بازگشت به آذربایجان ایران با حزب اجتماعیون رابطه برقرار نموده و با تعلیمات این حزب جهت ایجاد انجمن ملی در شهر اردبیل روانه ی این شهر می شود.
در اردبیل نیز همانند سایر شهرها مالکان و برخی خان ها که با وقوع انقلاب مشروطه منافع خود را در خطر می دیدند به حکومت در سرکوب مشروطه خواهان یاری می رساندند.غارت اموال مردم و قتل عام آنها در شهرها و روستاها افزایش یافته بود و مردم در رعب و وحشت به سر می بردند.

ضرباتی که از جانب مالکان و غارتگران محلی به مشروطه خواهان و آزادی خواهان وارد می شده بیشتر از نیروهای دولتی و اجنبی بوده است.با شروع انقلاب شاخه های نظامی برای آن ایجاد میشود که مردانی همچون باباخان،ستارخان وباقرخان در آن نقش برجسته ای داشته اند و شاخه نظامی اقدام به جمع آوری فداییانی برای مقابله با مالکان و نیروهای مخالف مشروطه می نماید.

حاج بابا خان با ورورد خود به شهر اردبیل گروه 18 نفری از فدائیان تشکیل داده وبه دفاع از شهر در مقابل هجوم غارتگران می پردازد و انجمن ملی را در شهر برپا می نماید.

شهر اردبیل در آن دوران 4 دروازه (دروازه خلخال ، آستارا، تبریز و خیو) داشت که فدائیان موظف به دفاع از آنه بودند.به گفته شخصی به نام حاجی نقی نژادی، غارتگران از هر دراوزه ای که هجوم می آوردند فدائیان در آن جا جمع شده و به دفاع می پرداختند و در این حین که یاغیان دروازه را محکم می دیدند به دروازه دیگری حمله می نمودند و فدائیان نیز در فاصله زمانی رسیدن آنها به دروازه دیگر، خودشان را به آن دروازه می رساندند، در واقع این تاکتیک جنگی تبهر حاج باباخان بود که با تعداد اندک افرادش در مقابل خیل عظیم غارتگران ایستاده بود. در روزی که باباخان و فدائیان به دفاع از دروازه خیوو مشغول و درحال فراری دادن قوجه بیگلو ها بودند ؛ خبر هجوم اسب سواران پولاد لی به شهر و غارت اموال مردم به باباخان می رسد. وی نیز با عجله افراد خود را سازماندهی نموده وبه طرف دروازه خلخال حرکت می نمایند در حین باباخان و نیروهایش در میدان توحید امروزی با غارتگران روبه رو شده و جنگ شروع می شود. باباخان که به گفته موسی عابد کوهی( ازفدائیان) یاغی ها حتی با دیدن وی ترسیده و فرار می نمودند در میان باران آتش زخمی می شود ولی با بستن زخم خویش همراه با فدائیانش موفق به متواری نمودن مهاجمین می شوند. باباخان دقیقا در محل میدان توحید امروزی زخمی شده بوده است؛ که در سال 1373 نیز این میدان نیز به نام حاج بابا خان ساخته شده است.



سند منتشر نشده در مورد حاجی بابا خان اردبیلی









میرزا یعقوب مقدس پسر میرزا صدرالعارفین در مورد حاج بابا خان می گوید:


حاج باباخان اردبیلی انسانی با شخصیت والا ،اندیشمند و شجاع بود.او در تلاش ایجاد حکومتی مردمی و از بین بردن نظام شاهنشاهی و دیکتاتوری بود. و برای استقرار آزادی و عدالت اجتماعی با مبارزین قفقاز همفکری می نمود.


نقش برجسته حاج باباخان در کمیته مجازات:

لزوم ایجاد زیر مجموعه ای موسوم به کمیته مجازات در هر تشکیلات سیاسی –نظامی باعث خلق چنین کمیته ای می شود ،حزب اجتماعیون عامیون نیز که در راه نظام مشروطه مبارزه می نمودند ، به فکر ایجاد کمیته مجازات می افتند ، که البته اندیشه ایجاد چنین زیر مجموعه ای از مرکز غیبی این حزب خارج می شود. مسئولیت سنگین و پر خطر اعضای این کمیته شجاعت و مجربی آنها را می طلبید.برای تحقق این امر حیدر خان عمواوغلو و حاج باباخان مامور ایجاد این کمیته می شوند.آنها نیز کمیته ای دوازده نفره در قالب 4 تیم اجاد می نمایند.مسلم است که برای حفظ اسرار ،به انجام رساندن ماموریتهای محوله و با ایمان و شناخت کافی در مقابل سختی ها ایستادن ، افراد با تدبیر و ملت دوست را می خواهد.

از جمله وظایف این کمیته می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:

1- جلوی افراد فرصت طلب و خود باخته که با جنایتهای غیر انسانی در مقابل آزادی خواهان و مشروطه طلب ها می ایستادند را می گرفتند.

2- یاغی هایی که در مقابل اعضای کمیته ایستادگی نموده و علی رغم هشدارهی آنها از اعمال خود سرباز نمی زدند را محکوم به مرگ نموده و با اجرای حکم مرگشان ،آرامش را در جامعه حکم فرما می کردند. در این حین افرادی را که در مقابل مبارزات آزادی و عدالت خواهی ایستاده و به ملت خیانت می نمودند را با بیان اینکه هیچ جنایت و خیانتی بی جواب نخواهد ماند متوجه می ساختند.و کسانی که بی نتیجه بودن مبارزات آزادی را ابراز می نمودند ،ممکن بودن آنرا نشان می دادند.

3- با هشدار به افراد دولت و یا افرادی را که به خاطر مال و پول به ملت خیانت می نمودند؛ ملت مظلوم را به رسیدن به حقوق طبیعی –انسانی خود تشویق می نمودند

بدین گونه مبارزات آزادی طلب ایجاد شده در آذربایجان در چارچوب تشکل سیاسی ادامه می یابد.مرکز غیبی این تشکیلات ،جذب تمامی مبارزان را طبق علائق و لیاقتهایشان در شاخه های نظامی ،سیاسی ،فرهنگی ،مالی ،اجتماعی و تدارکاتی تقسیم نمودند ودر کنار آن کمیته مجازات را ایجاد کرده بود.

باید اذعان نمود،زمینه اجتماعی حرکت تشکیلاتی –سیاسی ایجاد شده در دوران مشروطه خبر از وجود اندیشه های والا و باارزش اجتماعی و فرهنگی در میان مردم آذربایجان می دهد. اما با تاسف باید گفت عدم وجود کمیته انظباتی در آن تشکیلات برای نفوذ اجنبی ها در آن زمینه مناسبی ایجاد نموده بود.

حاج باباخان پس از رشادتهای فراوان و تاثیرگذاری بی چون و چرا در پیروزی نهضت مشروطه بعدازظهر روز هفتم شعبان ۱۳۴۰ قمری با نیرنگ و دسیسه امیرالسلطنه و امیر فیروز فولادلو در نارین قلعه اردبیل دستگیر و زندانی گردید. خبر دستگیری او در اردبیل می‌پیچد و طرفداران او سلاح برداشته و به سمت نارین قلعه پیش می‌روند تا سردار رشید مشروطیت را رها سازند. امیرالسلطنه چون توان نگهداشتن حاج بابا خان را درقلعه نداشت او را تحویل امیر فیروز فولادلو داد و او حاج بابا خان را به پیره سحران برد و در راه، به حالتی که طناب پیچ زین اسب بود یکی به او می‌گوید التماس کن تا مگر رهایت کنند و جواب می‌شنود که‌ای کاش دستم باز بود و آنگاه به من می‌گفتی که التماس کن. سپس او را در آنجا به قتل رساندند. ابتدا او را از پشت هدف تیر قرار داده و دیوار خرابه‌ای را بر روی جسد خون آلود آن قهرمان ملی انداختند. جسد آن قهرمان بزرگ نهضت مشروطیت در قطعه مفاخر اردبیل به خاک سپرده شد







منابع:



1- بزرگان قرن بيستم، [از مجله] تايم، ترجمه مريم احمدي

2- باقرعاقلي، روزشمار تاريخ ايران: از مشروطه تا انقلاب اسلامي

3- کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ نوشته بابا صفری (گفتار پنجم اردبیل در دوران مشروطیت ایران)

4- اسناد تصویری از ویکی پدیای فارسی




Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر