پیترو دلا واله، آدام اولئاروس، شوالیه ژان شاردن، سر توماس هربرت، انگلبرت كمپفر، رافائل دومان
"دور نیست كه زبان تركی در ایران دوباره یكی از زبانهای رسمی دولت مركزی كشور شود."
“دوباره” گفتم زیرا كه تا آغاز سلطنت پهلوی در یكهزار سال اخیر وضعیت كمابیش این چنین بوده و تا ساقط شدن آخرین سلسله شاهی تركی-آزربایجانی یعنی دولت قاجار نیز ادامه داشته است. زبان تركی زبان ادبی٬ دینی٬ درباری٬ نظامی و به همراه زبان فارسی٬ زبان دیپلماسی داخلی و خارجی و به اعتباری زبان رسمی – دولتی امپراتوری تركی- آزربایجانی صفوی بویژه در دوره زمامداران نخستین آن است. در باره موقعیت زبان تركی و ملت ترك ساكن در ایران در دوره هزار ساله مذكور بویژه در آثار سیاحان اروپایی وغربی اطلاعات بیشماری وجود دارد. از جمله این سیاحان بنیامین تودلایی اسپانیایی، موسی پتشیا پراگی، لرد كرزن انگلیسی، ویلسون سرهنگ انگلیسی، كنت دو كوبینوی فرانسوی، لایارد، دكتر ویلز انگلیسی، نیدر مایر آلمانی، واسموس آلمانی، خانم دیالافوآ، ارنست هولتزر، فردریچاردز، اوژن فلاندن، شاردن، آبراهام جكسون آمریكائی، آرتور پوپ آمریكایی، كمپفر آلمانی، جیمز موریه انگلیسی، كوپلی آمری آمریكائی، خانم مادفون، روزن سوئدی، برادران شرلی انگلیسی سرآنتونی شرلی رابرت شرلی، یوهانس شیلت برگر، ارنست هولتزر آلمانی، دكتر هنریش بروگش، تاورنیه فرانسوی، ماركوپولو ونیزی………. را میتوان نام برد.
من در زیر بعضی از داده های سیاحان اروپایی در باره موقعیت زبان تركی را از منابع مختلف نقل كرده ام. همچنین شعری تركی سروده سیاح ایتالیایی پیترو دلا واله را آورده ام كه آنرا در اصفهان٬ پایتخت امپراتوری تركی-آزربایجانی صفوی سروده است. یكی از این منابع كه میتوان به بخشی از این اطلاعات دست یافت و از اینترنت هم قابل دسترسی است مقاله پروفسور تورخان گنجه ای بنام “زبان تركی در دربار صفویه در اصفهان”٬ و همان مقاله همراه با زیرنویسها و ضمیمه حمید دباغی است. در این مقاله گفته میشود كه “سیاحان اروپایی و اروپائیان مقیم ایران در باره اهمیت این زبان [تركی] در دوره صفویه اطلاعات جالبی به دست دادهاند. این اطلاعات اگر چه در جاهایی كه به مسایل نژاد و زبان مربوط است خالی از مسامحه نیست، ولی از لحاظ نشان دادن اهمیت فوقالعاده زبان تركی در این دوره شایان ملاحظه و مفید است. شاردن و پیتر دلا واله اشاره میكنند كه “زبان تركی در میان طبقات آنچنان معمول بوده كه میتوان گفت زبان عامه بوده است. همین مورخین مشاهده كرده اند كه زبان تركی در بین اشخاص مهم دربار و خود شاه بی اندازه مورد قدر و منزلت بوده است.”
ایتالیان گزگین-سیاح ایتالیایی: پیترو دلا واله Pietro Della Valle
پیترو دللا واله جهانگرد ایتالیایی یكی از سیاحان اروپایی است كه سفری به سرزمینهای قلمروی امپراتوری تركی-آزربایجانی صفوی داشته است. دلا واله متولد آوریل ١٥٨٦ در شهر رم بود. خانواده وی از اصیل ترین و قدیمیترین خانواده های رم محسوب میشد و چندین نفر از افراد آن به مقام كاردینالی رسیده بودند. این مؤلف كه طی دو سال اقامت در استانبول زبان تركی را فرا گرفته بود، در طول اقامت خود در ایران یك شعر تركی نیز گفته است. پیترو دلاواله در سال ١٦٢٠ كتابی نیز درباره دستور زبان تركی تالیف كرده و در مقدمه آن درباره اهمیت و فواید فراگیری زبان تركی، به مناسبت قدرت امپراتوری عثمانی در اروپا و آسیا و آفریقا و حكومت قزلباشها در ایران و سایر اقوام ترك در آسیای میانه، مطالب جالبی آورده است.
وی در نامه مورخ ١٨ دسامبر ١٦١٧ كه از اصفهان به دوستش ماریو اسكیپانو Mario Schipano نوشته است، موقعیت زبان تركی در دولت و جامعه صفوی را چنین توصیف میكند: “در ایران به طور عادی و جاری عموما تركی را بیش از فارسی صحبت میكنند، مخصوصا در دربار و بین بزرگان رجال. در حقیقت تركی٬ زبان درباریان و رجال ایران است…. تكلم به زبان تركی دلیل این نیست كه ایرانیان برای آن ارزشی بیش از فارسی قائلاند٬ بلكه بیشتر از این جهت است كه تمام قشون از قزلباشها و غلامان شاه تشكیل یافته است. دسته اول اصلا ترك هستند٬ غلامان شاه هم كه از اقوام و ملل مختلفاند در میان خود بیشتر به تركی و زبانهایی كه ریشه تركی دارند سخن میگویند و از فارسی چیزی نمیدانند. در نتیجه فرماندهان آنان برای تفهیم مطالب خود باید به تركی دستور بدهند. از این رو نه تنها امرا در امور مربوط به قشون٬ بلكه خود شاه هم كه بیشتر اوقاتش را در میان نظامیها بسر میبرد، راحت تر است كه برای تفهیم مطالب خود به تركی سخن گوید و اوامر خود را به زبان تركی جاری كند [نباید فراموش كرد كه شاه و امرای ارتش هم ترك بودند. ] در نتیجه تركی در تمام دربار و بین زنان و دیگران رواج یافته٬ به تدریج زبان دربار و رجال كشوری و لشگری كه طبقه نجبا را تشكیل میدهند، شده است.”
پیرو دلا واله در نامه ای كه در اوایل ماه مه ١٦١٩ نوشتهاست، جریان نخستین دیدار و گفتگوی خود با شاه را چنین توصیف میكند: “شاه از كسانی كه در نزدیكش ایستاده بودند پرسید كه آیا من تركی میدانم یا نه. و چون من تمام روز را با ایشان (اطرافیان شاه) به تركی سخن گفته بودم٬ جواب مثبت شنید٬ پس بار دیگر رو به من كرد و تبسم كنان چنانكه رسم ایرانیان است به تركی گفت: “خوش گلدی٬ صفا گلدی! " Xoş gəldi səfa gəldi ".
پس از آن كه شاه دستور نشستن داد، به زبان تركی از علت آمدنم به آن نواحی و سایر مطالب استفسار كرد. من بطور خلاصه و به نحوی كه برایم مقدور بود جواب گفتم. همین كه جوابها داده میشد، شاه چنانكه عادت اوست، همه آنچه را كه شنیده بود به زبان فارسی بر میگرداند و نقل میكرد … یك بار به توضیح مطلبی مشغول بودم، چون به زبان تركی قسطنطنیه كه در ایران به آن عثمانلی میگویند، و با تركی اینجا در بسیاری از كلمات متفاوت است سخن میگفتم، شاه مطالب مرا درست نفهمید.” پیرو دلا واله در باره یك سخنرانی شاه عباس نیز چنین میگوید: “شاه عباس در جواب برخاست و به زبان تركی نطق فصیحی ایراد كرد و عثمانیان [تركان عثمانی ] را فرومایه خواند و گفت كه با ایرانیان [تركان ایرانی ] قابل مقایسه نیستند.” (البته کینه شاه عباس نسبت به ترکان عثمانی به دلیل تفاوت مذهبی ایرانیان و عثمانیان در آن برهه از تاریخ بوده است)
شعر تركی پیرو دللا واله - سروده شده در اصفهان پایتخت امپراتوری تركی-آزربایجانی صفوی
در دستخط یكی از نوشته های اتوگرافی دللا واله شعری تركی وجود دارد كه به گفته وی سروده اوست. دستخط مربوط به سال ١٦١٧ میباشد و طی اقامت وی در اصفهان پایتخت امپراتوری تركی-آزربایجانی صفوی نگاشته شده است. شعر به خط عربی نوشته شده و ترانسلیتراسیون ایتالیایی همراه با ترجمه آن نیز داده شده است. همچنین در این دست نوشته شعر دیگری به ایتالیایی وجود دارد كه دلا واله در باره آن مینویسد: "به تقلید از آوازی تركی كه با كلمات " شول گؤزهلین جفاسینی Şol gözəlin cəfasını اغاز میشود. اطلاعات بیشتر در اینباره:
E. Rossi: E. ROSSI : “Importanza dell’inedita grammatica turca di Pietro Della Valle” Atti dil 19. Congresso Internaz. degli Oientalisti, Rom 1938, s. 202-209.
پییئترو دئللا والئ نین توركجه قوشوغو (شئعری)
چوبان قیزی٬ گؤزوم نورو – çoban qızı, gözüm nuru
گل دور بوندا٬ گؤلگه آلتیندا – gəl dur bunda, gölgə altında
بوندا تازه٬ گؤلگه و چئشمه – bunda tâzə, gölgə və çeşmə
صافییه آخار٬ بوندا گولزار – sâfiyə axar, bunda gülzar
آچیب افغان٬ بولبول باشلان - açıb əfğan, bülbül başlan
بیز یاتالیم٬ بیله اویالیم biz yatalım, bilə uyalım
شیمدی زامان٬ كی سن جاوان – şimdi zaman, ki sən cavan
قاچان قوجاسان٬ عاشیق بولماسان – qaçan qocasan, âşiq bulmasan
بوندا: بورادا
بیله: بیرلیكده٬ بیرگه
قاچان: هاچان٬ نه واخت
اویوماق: یاتماق٬ یوخلاماق
قوجاماق: قوجالماق٬ یاشلانماق٬ قاریماق
بولماق: تاپماق
آدام اولئاریوس آلمانی Adam Olearious
از طرف دربار فردریك فن هلشتاین به عنوان منشی سفارت به روسیه و ایران فرستاده شده و از نوامبر ١٦٣٦ تا فوریه ١٦٣٨ در ایران مقیم بوده است. آدام اولیاریوس كه به زبانهای تركی و فارسی آشنا بوده و گلستان سعدی را به زبان آلمانی برگردانده در اثر خود از واژه های تركی و فارسی استفاده كرده است. اولئاریوس از خود سفرنامه ای٬ هم از نظر كیفی و هم از نظر كمی پرارزش به زبان آلمانی قدیم بیادگار گذاشته است. وی در باره موقعیت زبان تركی مینویسد كه فارسها با شور و شوق زیادی تركی یاد میگرفته اند: “ایرانیان غیر از زبان فارسی، خصوصا در ولایات شیروان و آزربایجان و عراق و بغداد و ایروان، به كودكان تركی هم یاد میدهند. زبان تركی بقدری در دربار اصفهان اهمیت دارد كه آنجا بندرت یك كلمه فارسی به گوش میخورد.” همین مؤلف باز میگوید كه ایرانیان آثار شعری خوبی به تركی و فارسی دارند و اسامی شعرایی از قبیل نسیمی، نوایی و فضولی را در ردیف فردوسی و حافظ و سعدی میآورد.
اولئاریوس در ضمن توصیف ضیافتی كه شاه صفی برای سفرا داده بود، میگوید: “وقتی ضیافت تمام شد، ایشیك آقاسی باشی [رئیس تشریفات] به تركی فریاد زد: “سوفرا حاققینا، شاه دئولهتیه، غازیلهر قوووهتینه، آللاه دییهلیم آللاه آللاه -Sufra haqqına, Şah dövlətinə, Qazilər quvvətinə Allah allah diyəlim, Allah Allah!”، و حاضران كلمات آللاه آللاه را تكرار كردند. همو میگوید “رودلف ساعت ساز سوئیسی هر روز صبح وقت بیدار شدن شاه مجبور بود كه ساعت را كوك كند و چون زبان تركی را میدانست شاه دوست داشت با او صحبت كند و از او اطلاعات فنی و مطالب متفرقه سوال نماید.”
شوالیه ژان شاردن Sir John Chardin
شوالیه ژان شاردن Sir John Chardin كه جمعا مدت یازده سال (٧٠ ـ ١٦٦٤ و ٧٧ ـ ١٦٧١) در ایران بوده مینویسد: “از ابهر به بعد، در شهرها و روستاها تنها زبان فارسی به گوش میخورد [این تثبیت دقیق نیست. نگاه كنید به گفته سر توماس هربرت]، در حالی كه تا آنجا عموما زبان تركی است. ولی این تركی با زبانی كه در تركیه به آن تكلم میكنند اندكی فرق دارد”. همین مؤلف در فصلی كه راجع به زبانها در سفرنامهاش دارد، در باره تركی میگوید “تركی زبان قشون و دربار است، و زنان و مردان منحصرا به تركی سخن میگویند، خصوصا در خانوادههای اشرافی. علت این امر آنست كه خاندان (صفوی) از مناطق ترك زبان و از میان توركمانان [توركمان یكی از نامهای خلق ترك است و غیر از تركمن می باشد.] كه زبان مادریشان تركی است برخاستهاند. كار صفویان همه در دست تركان است و در دربار ایشان چه در تبریز و چه در قزوین و چه در اصفهان به زبان تركی سخن گفته میشود و نامها و القاب نیز تركی است”.
او در باره قزلباشان میگوید كه “قزلباشها به صورت طوائف سازمان یافته و در اطاعت مطلق سران خود میباشند. قزلباشان كوچكترین اعتنا و علاقه ای برای رسومات ملی ایرانی [منظور تاتها و یا فارسی است] نشان نمیدهند” …..
سر توماس هربرت Sir Thomas Herbert
سر توماس هربرت انگلیسی sir thomas herbert كه در زمان صفویه به ایران مراجعت كرده مینویسد كه در این مسافرت از قفقاز به گیلان و از آنجا به اصفهان رفته است٬ در سر راه خود با لشكریان و رعایای شاه تماس میگرفته و زبان همگی تركی بوده و هیچكدام فارسی نمیدانسته اند.
سانسون Sanson
سانسون Sanson به نمایندگی از طرف پاپ به سال ١٦٨٣ به ایران آمده و سه سال در اصفهان مقیم بوده است. او ضمن بحث از اعتقاد ایرانیان به قدرت معنوی شاه و منزه بودن وی از معاصی میگوید: “آنان در ضمن هر صحبتی عبارت “قوربان اولوم، دین ایمانیم پادشاه، باشینا دؤنوم – Qurban olum, din imanım padşah, başına dönüm!” را بكار میبرند”.
انگلبرت كمپفر آلمانی Sir John Chardin
انگلبرت كمپفر دانشمند٬ گیاهشناس٬ داروشناس و پزشك آلمانی Engelbert Kaempfer به سال ١٦٨٤ همراه هیئتی با سفیر سوئد به ایران آمده و سمت منشیگری و طبابت را داشته است. او در این دوره در اصفهان بوده و دربار صفوی را دیده است برای كسب اطلاعات دست اول و تماس مستقیم با طبقات مختلف مردم٬ از بدو ورود خود به اصفهان مشغول فراگرفتن دو زبان ملی و درباری آن زمان یعنی فارسی و تركی شد. كسی كه بیش از همه در فراگرفتن این زبانها به كمپفر كمك نمود یكی از كشیشان مسیحی بنام رافائل دومان Raphael du Mans بود كه در آن زمان ٣٨ سال از توقفش در شهر اصفهان میگذشت. وی مؤلف سیاحتنامه در دربار شاهنشاه ایران بزبان لاتین است. كمپفر در كتاب خوداصطلاحات اداری و قوانین كشور ایران در عهد صفویه را بدو زبان فارسی و تركی بكار برده است.
كمپفر در باره زبان دربار اصفهان میگوید كه این زبان تركی٬ زبان مادری سلسله صفویه است و این زبان با زبان مردم عادی مملكت تفاوت دارد: “زبان تركی دربار بیشتر زبان مادری خاندان سلطنت است تا مردم عادی… تركی از دربار به خانه بزرگان و محترمین هم سرایت كرده است و سرانجام طوری شده كه كسانی میخواهند مورد عنایت شاه قرار گیرند به زبان تركی تكلم میكنند. سخن گفتن به این زبان از طریق دربار در میان خانوادههای اعیان و اشراف چنان با سرعت سرایت كرده و مرسوم شده و بقدری گسترش یافته است كه اكنون ندانستن آن برای كسی كه از امتیازی برخوردار باشد، اسباب شرمندگی است و عملا ننگ آور است كه یك دولتمرد زبان تركی نداند. (امروز كار به جایی رسیده است كه ندانستن تركی برای كسی كه سرش به تنش میارزد حكم ننگی محسوب میشود). یاد گرفتن زبان تركی از تمام زبانهای شرقی آسان تر است زیرا صرف كلمات و نیز ساختمان دستوری آن سهل است …. در خارج از ایران آن چیز را كه مورد تحقیر بزرگان درباری است [منظور زبان فارسی است]، گرامی میدارند و قدر میشناسند.
رافائل دومان Raphaël Du Mans
پدر رافائل دومان Raphaël Du Mans (نام اصلی او ژاك دوترتر Jacques Dutertre است)٬ رئیس هیئت كبوشین Capuchin در اصفهان كه به سال ١٦٤٤ به ایران آمده و همانجا در گذشته است. وی كه دانش تركی و فارسی اش در حد كمال بوده است٬ در كتاب وضع ایران در ١٦٦٠ ضمن اشاره به این كه فارسی در ایران زبانی استكه عامه مردم به آن تكلم میكنند، و تركی زبانی است كه در دربار رواج دارد، شرح مختصری راجع به ساختمان این دو زبان میدهد. وی حسن زبانهای یونانی و لاتینی را ناشی از فراوانی تصریفهای مختلف و اهمیت خاص هر یك از آنها میداند و مینویسد: تركی از این بابت، هیچ كمتر از آن زبانها نیست. وانگهی تركی آنهمه صرف بیقاعده و اختلاف و تنوع در تصریف افعال و اسامی هم ندارد، بلكه قواعد آن همه یكسان است. این مولف در سال ١٦٨٤ برای كمك به كمپفر یك كتاب دستور زبان تركی به لاتینی (تركی عجمی – lingua turcica agemica) نوشته است كه با وجود اختصار از لحاظ نشان دادن بعضی از خصوصیات زبان تركی این دوره مهم است (نسخه اصلی در British Library نگه داشته میشود). همچنین او یك لغتنامه تركی نیز نوشته است.
اطلاعات بیشتر در باره كتاب تركی عجمی:
Johanson, Lars A grammar of the Lingua Turcica Agemica. In: Barbara Kellner-Heinkele & Peter Zieme (eds.) Studia Ottomanica. Festgabe für György Hazai zum 65. Geburtstag. Wiesbaden: Harrassowitz 1997, 87-101.
در باره كپی خطی این دو كتاب توسط Balthazar De Lauzieàres كه در كتابخانه كارولینای دانشگاه اوپسالای سوئد نگهداری میشوند مقاله ای در مجله وارلیق٬ شماره ٣-٨٢ ٬ پاییز ١٣٧ به قلم دكتر جواد هئیت درج شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر