رقصهای آذربایجانی از سری رقصهای فولکلوریک است که از نسلی به نسل بعدی منتقل و در این
پروسه توسعه و شکل گرفتهاست. بعضی از این رقص ها در اصل جزء مراسم دینی و یا جزء از آمادگیهای
جنگی و دفاعی بودهاست در هر صورت در حال حاضر از این رقصها در مجالس عروسی در ایران و جمهوری آذربایجان و در برگزاری برنامههای ورزشی و گردهماییهای
فرهنگی در جمهوری آذربایجان استفاده میشود.
شاخسی (شاه حسین) رفتن که در ماه محرم در بین مردم آذربایجان رواج دارد در اصل یک رقص و رژه نظامی بودهاست.
دیدگاه هلن کریستین درباره رقص بانوان آذربایجان :
آذربایجان
یکی از جمهوری های قفقاز شوروی سابق بود. امروزه جمهوری مستقلی است که به دلیل
داشتن ذخایر غنی نفت مورد توجه بینالمللی است. تعداد بسیاری از آذریها در شمال
غربی ایران ودر منطقه شهر تبریز ساکن هستند. رقص بانوان در قفقاز به لحاظ
حرکات دلپذیر دست، حرکات بیانگر بازو و قدمهای ظریف از دیگر رقص ها تمیز داده
میشود. قدمهای ظریف ایفاگر رقص توسط دامن های بلند پوشیده شده و چنین می نماید
که ایفاگر رقص به حالت شناور بر روی زمین جاری است. رقص ها گاهی غمگین، گاهی آتشین
و بیشتر تغزلی است و بیانگر سرشت فاخر بانوان آذری است. رقصهای سولو و گروهی درعروسی
و سایر مناسبتها اساسا ساده است. این رقصها در شوروی سابق بصورت رقصهای هنری
صحنهای، ارتقا یافته است.
|
از ديرباز رقص با معني و مضمون و در عين
طراوات و دارا بودن جنبه حماسي و قهرماني خود
در مراسم پيش از شكار مبارزه و در
نهايت پيروزي و قدرداني از خدايان طبيعت و شكستن
طلسمها اجرا ميشده است. در دوراني
كه انسانها، آفتاب، ماه، باد، آتش، آب، خاك درختان و
حيوانات را مقدس ميشمردندو ستايش
ميكردند. به رسم پرستش و نيايش و عبادت طي مراسمي
دست به انجام حركات موزون
ميزدند.
ستايش و حرمت آتش در شرق و بويژه در
آذربايجان اهميت زيادي داشت. آتش مظهور
روشناييگرما، محو كننده تاريكي بود.
و به اين اعتبار در ستايش قدرت آتش با انجام حركات
موزون با موسيقي، جشنهاي خود را
انجام ميدادند. براين اساس است كه نقشهايي ايجاد شده بر
صخره هاي قوبوستان (نام محلي در
نزديكي شهر باكو در جمهوري آذربايجان) اهميت حركتهاي
موزون در نزد مردمي كه در حد 0-8
هزار سال پيش ميزيسته اند را نشان ميدهد.
تكامل تدريجي رقص از گردش موزون و
پريدن از آتش تا انجام مراسمي با فرمهاي بديع،
حركات ظريف، پانتوميم و تقليد و نقل،
راه درازي را پيموده است. اين سلسله از حركات
بامعنا،مفهوم و مضمون شكار، كمين،
رديابي، رماندن، گرفتن وجنگيدن و با تمثيلهايي چون فرا
رسيدن بهار،بيداري طبيعت، كاشت،
برداشت، برداشت محصول، باغ چيني، صيد ماهي، كومه
سازي و در نهايت درحركات موزون
پهلواني و حماسهاي با شمشير كوراوغلو، با سينه اي
فراخ، با نگاهي به دوردست، مغرورؤ
گاه ارام، گاه تند، پايكوبان، با پرشها و جهشهاي سريع و
نشاني از مهارتهاي جنگي، باريتم تند
طبل ها، به اوج ميرسد.زندگي مردم آذربايجان از ديرباز با
رقص عجين بوده است. تاريخ انواع
حركات موزون در آذربايجان از نظر فرم و نحوه اجرا،به
صورت انفرادي يا دسته جمعي، اعم از
مردانه يا زنانه و تعداد ايفاكنندگان بقدري متنوع و
مبسوط است كه در فرهنگهاي تركي،
كردي، ارمني، گرجي و … با نامهاي گوناگون تبلور
يافته و در بسياري از موارد حركات
موزون فرهنگهاي مختلف در پايه مشترك و در جزئيات
باهم تفاوت دارند. با اين حال ميتوان
صدها نوع از حركات موزون را بنابه نام محل يا فرد شهير،
مفهوم زباني، نحوه اجرا بصورت حركات
موزون غنايي و ليريك پهلواني و حماسي، مراسمي
كميد و … تقسيم
بندي كرد:
1-رقص ليريك: ياللي، شالاخو، اوزون
دره، تره كمه، واغزالي، سينديرما، توراجي، گولوم آي،
قيتقيلدا، آلما، لاله، دستمالي،
يئري- يئري
2-رقص پهلواني و جنگي: قزاقي،
قفقازي، لزگي، قايتاغي، كوراوغلونون قايتارماسي،
كوراوغلونون باغيرتيسي، ميصري، زوتي-
زوتي، زنجير توتماق، تار آباسي
3-رقص مراسمي: كوسا- كوسا،
آذربايجان، ميرزهيي، آسماكسمه، آغيرقاراداغي و ….
توضيح درباره فرم و نحوه اجراي تمامي
انچه ذكر شد در اين مقاله نميگنجد و تنها به اشارتي
كوتاه و به تفكيك از هر كدام بسنده
ميشود.
ياللي: از رقص ريشهدار و باستاني است
كه در فرهنگهاي آذربايجاني، كردي، ارمني گرجي، و
برخي ديگر از فرهنگهاي آسياي مركزي
بطور گستردهاي رواج دارد. ظاهراً اشعار حكيم نظامي
كگنجوي در منظومه خسرو و شيرين، در
توصيف حركتهاي پاي ايفاگر- به مانند گردش زخمه
بر چنگ – به ياللي
ميباشد:
ياللي با مشايعت نوازندگان سورناودهل
در صفي طولاني، دست در دست، با دستمال ياچوبي در
دست رهبر صف، بصورت جمعي اجرا ميشده
است. تحول ياللي و گستردگي نحوه اجراي آن
به صدها گونه آهنگ و طرح انجاميده كه
از آن ميتوان به انواع زير اشاره كرد:
چولاغي، اوچ آدديم، دونه ياللي،
قازقازي، كوچه ري، ائل يالليي، ايكي اياق، قالادان قالايا، شه
راني، قاليئي، چوپ چوپو، و
…
ياللي در دو نوع بصورت رقص مستقل و
حركات موضوعي بصورت تاترونمايش – هك در
حين رقص موتيفهاي قهرماني و روحيات
ايلي، جواني و چابكي خود را مييابد- اجرا ميشود. كه
دوزياللي، سيياقوقو، ته نزهره و
عرفاني از اين قسم است.
از ياللي در قسمتي از اپراي كوراوغلو
ساخته ئوزير حاجي بيگوف در قسمتي از اپراي نرگس
ساخته مسلم ماقامايف در قسمتي از
باله گلشن ساخته سلطان حاجي بيگوف در اثري به نام ياللي
ساخته جهانگير جهانگيروف، در قسمتي
از باله قوبوستان كولگهلري ساخته قاراقاراپف و
آهنگسازان روسي و بعضاً اروپايي
استفاده شده است.
لزگي: رقصهاي قفقاز و ماورا ان بشمار
ميرود كه به شكل گستردهاي در آذربايجان متداول
است. لزگي، حماسي، باوقار، پرتحرك و
ريتميك است كه توسط مردان بصورت جمعي و با
هنرنمايي تك تك ايفاگران با حركات
پا، پنجه پا، بصورت سريع با تمثيلي از حالت تاخت و سوار
بر اسب و غالباً با خنجري در دست يا
دستهاي مشت كرده، با حركاتي بديع و گاه اكروباتيك،
چرخش روي زانوها، پرشها اجرا
ميشود.
قايتاغي: نوع ديگري از رقص است كه در
آذربايجان با عناوين اوج دوست، يئددي قارداش
اوغلانلار رقصي اجرا
ميگردد.
از قايتاغي در آثاري از گلينكا،
روبنشتين، برودين، نيازي، قلييف، حاجييف، رستم اوف و برخي
ديگر از آهنگسازان استفاده شده
است.
كور اوغلو: از رقصهاي قديمي است كه
توسط سورنا و دهل اجرا ميشود. كوراوغلو،
پرصلابت،حماسي، رزمي و پهلواني است
كه در ابتدا با سرعتي آرام شروع شده و تدريجاً تند
ميشود كه به يادبود قهرمان افسانهاي
دوران فئودالي يعني كوراوغلو ناميده ميشود.
كوراوفلو از قديم در انواع مختلف و
با نامهاي گوناگوني مانند: كوراوغلونون قايتارماسي،
ميصري، كوراوغلونون باغيرتيسي و …
همچنين در ورزشهاي باستاني و زورخانه توام با
حركات موزون رايج بوده است. در
زورخانه گاه در ميان رقصهاي ورزشكاران نمايشي از
كشتي و حركتهايي با دست و بدن و
مانند زنجيره توتماق و بالاخره به مانند دوست، ياللي را از
نوع زوتي- زوتي با حركتهاي پهلواني
خاصي اجرا مينمايند.
ميصري: (شمشير عربي منسوب به
كوراوغلو) غالباً توسط عاشيقها، باريتمي شبيه به مارش و با
انجام حركات
مشكل و سنگين و غالباً با شمشير توسط ايفاگران اجرا
ميشود.
wonderful,
پاسخحذفYasha
من عاشق رقص آذری هستم چون هر حرکتی در این رقص بیانگر مفهومی از طبیعت است واقعاً زیباست
پاسخحذف